باران می بارد...
قطره های باران
روی شیروانی خانه
صدای چک چک آب روی حیاط
بوی خوش تازگی گلها
و کودکی که زیر باران قدم می زند
و دعوت میکند باران را به مهمانی کوچکش...
باران میبارد ...
ریزش باران روی چترهای کوچک و بزرگ
عابری زیر سقف یک خانه پنهان شده است
تا مبادا قطره های باران لحظه ای بر شانه هایش جا خوش کند
و من چترم را در می آورم
سریع تر از قبل به مسیرم ادامه می دهم
تا فرار کنم از بارانی که یک روز مهمان من هم بود