پسر خاله: این پسر عمه به اجاق گاز دست زده.اشتباه! خونه منفجر! همسایه ها شکایت! ننه در به در!
...یه مورچه یه دونه داره می بره خونه ش باد میاد دونه رو می بره! اتفاق!
یه گربه میاد دم حوض ماهی بگیره.هه هه.میفته تو حوض! اتفاقه دیگه. اتفاق اتفاقه دیگه! میفته!
این آقا که این جاست و کنار خیابون می خوابه آقای مجریه. به خاطر مهمونش که این باشه کنار خیابون می خوابه. قرص اعصاب می خوره. یواشکی . تا با ما بخنده ناراحت نباشیم.
به من می گن پسر خاله. نون خواستین گرفتم.نفت خواستین گرفتم. تا حالا کسی دیده من از کسی چیزی بخوام؟ نه! نه نخواستم! اما حالا...اما حالا می خوام.
می خوام بزرگی کنید و این بچه رو ببخشید. بخشش از بزرگونه.
'' جای بچه ها زندان نیست...''