سکوت کردم . . .
امشب که آخرین شب اجراء بود و برای بار پنجم نمایش را که دیدم باز هم می خواستم سکوت کنم .
احساس می کنم هیچ نظری جز سکوت در برابر لذتی که بردم جایگزین بهتری نداشته باشد !
سکوت می کنم در برابر درماندگی بلقیس
سکوت می کنم در برابر شاه بودن بی کلاه مختاری
سکوت می کنم در برابر مظلومیت اشرف
حتی این چند خط را هم که دارم می نویسم فکر می کنم کلمات هم باز نمی تواند دل دل شدن دلم را در برابر نمایش نشان دهد . . .
خوب بود آقا !
خوب بود خانم !