مرده ای که هنوز دارد روی سرم رژه می رود . . .
بیاییم صادق باشیم . مگر در سال چقدر نمایش خوب می بینیم ؟ چقدر نمایش می بینیم که تا مدت ها فکر ما را درگیر کند ؟ کدام نمایش را می بینیم که صادقانه بگوید نمی خواهد باکره به آن دنیا برود ؟ کدام نمایش را می بینیم که این واقعیت لخت را که همیشه از آن فرار کرده ایم به ما نشان می دهد که یک روزی می رسد که پدر به پسر ٬ پسر به پدر ٬ برادر به برادر ٬ خواهر به خواهر رحم نمی کند ؟!
بیاییم صادق باشیم . که در این وضعیت کنونی جامعه و فرهنگ و نگاه مستولی به تئاتر ما گفتن بی پرده این حرف ها سخت است .
بگذارید صادق باشم که شخصیت آذر ( بهناز جعفری ) همان شخصیتی است که بارها و بارها برایم خودم خیال کردم . همان دختر خیالی که هر شب برایش غزل می گویم و عاشقانه دوستش دارم .
می دانم کمی نظرم شخصی شد اما این نظر ناقابل را از
... دیدن ادامه ››
من بپذیرید .
با ریتم کند نمایش موافقم . بارها به این ریتم کند میان نمایش فکر کردم و هر بار به این نتیجه رسیدم که کارگردان بیشتر می خواسته ببینیم . گوهر ٬ حوری ٬ آذر . . .
و البته صدای قطار و سوتش که هنوز تا عمق استخوانم می شنومش . . .
در نهایت . . . این آخر سالی این نمایش را ببینید ٬ شاید لحظه سال نو برای خوشبختی گوهر و حوری و آرامش روح آذر دعا کنیم !
همین !