با درود این نظر کاملا شخصی ست
من بچه جوادیه ام
من بچه منیریه
مختاری
گمرک
فرقی نمی کند
این رودهای خسته به
... دیدن ادامه ››
میدان راه آهن می ریزند
میدان راه آهن دریاچه ای بزرگ
دریاچه لجن
با آن جزیره اش
و ساکن همیشگی آن جزیره اش
داستان را با قسمتی کوتاه از شعر عمران صلاحی اغاز کردم اگر زیر سی سال هستید بهتراست از دیدن تاتر صرفنظر کنید .اگر با ادبیات پایین منیریه آشنایی ندارید از دیدن کار صرف نظر کنید.داستان دو اسطوره (البته نظر من است)محمود یاکوزا (کشتی گیر ) و مجتبی محرمی (با اینکه آبی هستم)ولی به گواه تاریخ بهترین بک چپ کلاسیک تاریخ ایران بروی سنگ شستشوی غسالخانه?¡!!دورباد از وجودشان داس مرگ...با جملاتی که لاتیش رو خوب پر کرده بود..😉😊اما به قول امیر مسعود فدایی عزیز که در طول کار همش ساعتش را نگاه میکرد در کنارم..و در پایان به من گفت خب که چی...چی شد چی میخواست بگه ..واقعا که چی..?! منم هیچ و نگاه 😊چیزی نداشتم بگویم
لباس خوب..دکور چیزی نداشت بازی بازیگران بدون تپق .و اکت ها و زمین خوردن ها بسیار حرفه ای و دردناک اما..هیچ حسی در نگاه بازیگران نبود..کلمات بسیار خوب حفظ شده بود و به راحتی و سلیسی بیان شد..ولی در صورت حسی نبود متاسفانه..ریتم یکنواخت..نور متوسط..کارگردانی متوسط..با عذرخواهی من نپسندیدم..به امید کارهای بهتر...از روی پل که میگذری غم های سرزمین من آغاز میشود(شعر من بچه جوادیه ام)عمران صلاحی