در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | الهه هدایتی درباره نمایش شکستن خط فرضی: یکشنبه شب با دوستانم نمایش رو تماشا کردم و لذت بردم. برای منی که اولین
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 21:03:29
یکشنبه شب با دوستانم نمایش رو تماشا کردم و لذت بردم. برای منی که اولین اجرای نمایش (( سفید )) رو توی ایرانشهر دیده بودم این نمایش انگار بینامتنی با متن اون کار داشت اما بسیار متفاوت و مستقل ساخته شده....

از سال ۹۶ تا شهریور ۱۴۰۱ خیلی از کارهایی که آقای کاهانی کارگردانی کرده‌ن رو دیده بودم و نمایش شکستن خط فرضی امضای کارهای ایشون رو داره. حتی می‌خوام بگم این نمایش برای منی که مخاطب همیشگی تئاتر ایشون‌هستم، یک سروگردن داره بالاتر می‌ایسته و خب این طبیعیه با گذشت زمان رشد اتفاق می‌افته.

شکستن خط فرضی مخاطب رو با رئالیسم روزمره رویه‌رو می‌کنه و نباید مخاطب انتظار دیالوگ‌هایی رو داشته باشه که مثلا از دهان رستم و سهراب این روزا بیرون می‌پره یا کارهایی که شکسپیر ۴ ۵ قرن قبل نوشته. این جنس کارها این‌قدر به زنوگی ما نزدیکه که آدم رو یاد همون رئالیسم کثیفی می‌اندازه که ریموند کارور و مینی‌مالیست‌های آمریکایی می‌نوشتن.

بازی‌ها همه یک‌دست و بی‌نقص بود و دست‌مریزاد می‌گم به تک تک بازیگران عزیز.

نمایش سر موقع شروع شد و همکاری سالن ملک عالی بود. راستش ... دیدن ادامه ›› دو سالی می‌شد نرفته بودم‌تماشاخانه ملک و چقدر فرق کرده و حس خوبی داشت تماشای این نمایش اون‌جا.

طراحی صحنه و لباس و نورپردازی هر دو خیلی خوب بود و خیلی فرم انقطاع اجرا رو جالب کرده بود و اینم یکی از اون‌امضاهای آقای کاهانی که گفتم و من دوستش داشتم. رنگ زمینه خاکستری و مشکی و سفید و چقدر ما آدمای خاکستری داستان‌های خودمون رو داریم و توی موقعیت‌های درست می‌ریزیم بیرون خودمون رو.

و نقطهکی قوت اصلی که تمام‌این‌ها رو می‌شه گفت عیان می‌کرد متن فوق‌العاده و کارگردانی درست یک کارگردان تئاتر ماهر بود.
راستش دوستی که توی زندگی‌اش هیچ تئاتری ندیده بود رو امشب بردم برای تماشای اولین تئاتر زندگی‌اش و چقدر دوست داشت. می‌گفت من همیشه فکر می‌کردم لباسای آنچنانی و دیالوگای فاخر و مضامین خیلی فلسفی رو باید تئاتر بگه....
می‌خوام بگم چیزی که استریندبرگ خدابیامرز هم بهش فکر کرده بود رو بیارین توی تئاتر چون این هنر مال همه ست نه فقط فرهیختگان.

پایان نمایش به نظرم بهترین پایان ممکن بود و با حسی سالن رو ترک کردیم که واقعا لذت محض و به قول رولان‌بارت سرخوشی بود.
دم‌شما گرم که متن فارسی تولید می‌کنین. دم‌شما گرم که مخاطب براتون مهمه و همه چیز رو بهش فکر می‌کنین ... دم‌شما گرم که انتظارات مخاطب، احترام به مخاطب براتون مهمه