بی شک اگر روزی تصمیم به زندگی خارج از مرز های این وطن تب دار بگیرم، تئاتر از اولین و والاترین هنرهاییست که دوری اش مرا مریض احوال و بغض آلود خواهد کرد و زنده شدن خاطره ی دیدن آثار با کیفیتی چون «ورق الخیال» نیز قطعا اشکی را بر گوشه ی چشمانم و آهی را بر گوشه ی لبانم به جای خواهد گذاشت…
اسماعیل گرجی را از «سیزیف» شناختم و به قدرت بازیگریش پی بردم، در «آلنده ی نازنین» و «رئالیسم مصنوعی» که در فاصله ی زمانی کوتاهی نسبت به هم دیگر اجرا رفتند و من اجراهای پایانی اولی و اجراهای آغازین دومی را دیده بودم بهم میزان توانایی هایش در اجرای نقش های متفاوت حتی در فاصله ی زمانی کوتاه و شاید تمرین فشرده ثابت شد و در «دوباره بازی» توانست مرا با کارکترش بسیار همراه و احساس همزاد پنداری را در من زنده کند. همچنین میزان حساسیتش روی استفاده از تلفن همراه حین اجرا نیز بهم ثابت شد که برایم خوش آیند بود.
در ورق الخیال فهمیدم صدای زیبایی نیز دارد که تا به حال دور از نگاه ها نگرش داشته بود. در هر اجرا توانایی جدیدی از خودش رو می کند که جای خوشحالی دارد. :)
من کارگردانی و میزانسن ها را دوست داشتم و امیدوارم جناب گرجی در امر کارگردانی نیز استوار و ثابت قدم و با همین کیفیت باقی بمانند.
اولین و تنها اجرایی که پیش از این از عبدالحمید گودرزی دیده بودم نمایش «آوینیون» بود که در اون نمایش ایشون برای من جزو معدود نقاط مثبت اجرا بودند و برای همین اسم ایشون رو که در ترکیب بازیگران شنیدم بیش از پیش مشتاق دیدن کار شدم و بعد از اجرا می تونم بگم عبدالحمید گودرزی برای من تبدیل به
... دیدن ادامه ››
بازیگری شد که قطعا آثارش رو به صورت جدی دنبال خواهم کرد.
ایمان صیاد برهانی در همه ی نمایش هایش از یک کیفیت استانداردی بهره مند است و این نمایش نیز از این مسئله مستثنا نمی باشد. بازی روان، جذاب، طنز به موقع، درام به موقع، تغییر صدای به موقع، همه چیز در سر جای خود.
و اما علی محمودی… من متاسفانه قبل از اجرا هیچ شناختی نسبت به ایشون نداشتم اما به نظرم واقعا بازی درخور و شایسته ای ارائه کردند و همراه دیگر ستارگان نمایش درخشیدند. انرژی ای که داشتند صرف می کردند کاملا به چشم میومد و مشهود بود و من به شخصه بازی ایشون رو بسیار پسندیدم.
و جناب عارفی که ترجیح می دم به جای صحبت راجع به بازی کوتاه ایشون به متن پر محتواشون بپردازم. ایشون مشخصه ذهن بسیار خلاق، مطالعات بالا و شناخت از مخاطبشون دارند که خیلی نکته ی مثبتیه. به نظرم گاهی به دلیل مطالعات بالاشون و سطح سوادشون متناشون خود بسنده نیست مثل «سیزیف» اما این راجع به این کار صدق نمی کنه و مخاطب نیازی به پیش زمینه ای برای دیدن کار نداره. هر چند اگر کمی مطالعه راجع به تاریخ صفویه داشته باشید شاید بهتر اشارات کنایه آمیز کار رو درک کنید. کلا متن های جناب عارفی جوری هستند که شما با کمی تیز بینی می تونید نکات بسیار بیشتری از لایه های درونی متنشون کشف کنید.
نکات فنی و طراحی: بروشور رو بسیار دوست داشتم و طراحی جالبی داشت. طراحی موسیقی و صدا بسیار خوب بود. طراحی نور می تونست کمی بهتر باشه شاید. طراحی صحنه؛ مینیمال و کارا. و در مورد صندلی؛ اگر دوست دارید چهره ی بازیگران رو بهتر ببینید ردیف های جلو بهتره ولی اگر دیده شدن بهتر حرکات براتون مهم تر هست ردیف های بالاتر گزینه ی مناسب تری هستند و تسلط بهتری به صحنه دارند. در هر دو مورد باکس وسط رو اولویت قرار بدید ولی در کل همه جای سالن دید خوبی داره.
کلام پایانی در مورد صحنه ی پایانی ( شاید کمی اسپویل ):
خٌن ها باید ریخته شود از دامان های زنان و آااااای ها باید گفته شود از زبان آنانی که تا به امروز زبانشان اخته گردیده بود بلکه فکری شود به حال این علی الدوامی روزگاران سیاهمان…