نمایش «خشت خام خانه»
نمایش را دیدم و در رابطه با متن که حرفی برای گفتن نیست چرا که علی اصغری ثابت کرده طی این سالها خصوصا چند سال اخیر یک نوع پیشتازی در پیش گرفته که این پیشتازی به طرز ماهرانه ای به زندگی کنونی مردم ارتباط دارد. او با مردم زندگی کردن و درد و رنج ناشی از فشار اقتصادی حاکم بر جامعه را خوب می شناسد. «خشت خام خانه» زندگی مردمی را نشان میدهد که ما هر روز به نوعی در اطرافمان میبینیم و شاید بی اعتنا از کنارشان عبور میکنیم. این نگاه نویسنده بیانگر این موضوع است که اجتماع و مردمش را بلد است. با درد مردمش زندگی میکند. با خنده هایشان می خندد و با گریه هایشان اشک می ریزد. نمایش در نگاه اول طنز است اما عمیق تر که میشوی طنز تلخ جامعه ایرانمان است. از صاحبخانه تریاکی بگیر تا مهاجر افغانی. تلاش برای زنده ماندن هر کدامشان و نجات عزیزانشان به هر قیمتی که خود نشان از فقر و بیکاری حاکم بر جامعه است، نگه داشتن اصالت ایرانی را حتی با دروغ به طرز زیبایی میتوان دید، وفاداری و پایبندی به عشق که براستی فراموش شده تلنگری برای تماشاگر محسوب میشود، همدردی با مردم که ترجیح میدهم سخنی نگویم که تماشاگران باهوش، خود دیدند. بازیگران نمایش با انرژیه خاصی روی صحنه درخشیدند. قصه غصه هر کدامشان که آمیخته با طنز تلخی بود آدمی را درون زندگیشان میبرد. بازیهای حساب شده و بدون اغراق. طراحی لباس و صحنه که خیلی زیاد به چشم می آمد. طراحی نور فوق العاده. که دستمریزاد به کارگردان و تیم فوق العاده اش. گروه نمایشی که انرژیه خوبشان از پشت صحنه حس میشد.
تنها چیزی که کمی شاید اذیت کننده بود تایم زیاد نمایش بود.
سخن پایانی: این را بدانیم که کمتر کسی درد مردمش برایش مهم است.
پیشنهاد میکنم دیدن این نمایش و زحمات این گروه پر از عشق را از دست ندهید.
خدا قوت به تمامی عوامل گروه خوب نمایش « خشت خام خانه»🙏🏻💫