(بعد از دوبار به تماشا نشستن در سال گذشته و یکبار در اجرای حال حاضر مینویسم)
شک پلهی اول یقینه!
زیگموند قراره که شما رو با ابعاد کمتر شنیده شده از زندگی فروید مواجه کنه!
اولین چیزی که به چشم میاد، صحنه خلوت و فکر شده هست! همین انتخاب مخاطب رو با دنیای روان و روانکاو تنها میذاره، تو میمونی و شک، تو میمونی و حسرت، تو میمونی و سه عنصر شخصیتی (اید، ایگو، سوپر ایگو)، تو میمونی و انتخابها و تو میمونی و یک اجرای تاملبرانگیز!
انتزاعی بودن کار با بازی سایهها و تعداد بازیگر محدود به خوبی
... دیدن ادامه ››
منتقل میشد!
اما چیزی که در هر دو اجرا به خوبی استفاده شد و البته بسیار چشمگیر بود، تابوت فروید بود!
جعبهای که مبل شد، تخت شد، تابوت شد، کلوب شبانه شد و حتی شاید بشه گفت تابوت عهد هم شد!
یعنی دستمایه هرکسی برای هدفی خاص! جعبهای که به خودی خود مفهوم مستقلی نداشت اما مهم بود که چه کسی کجا قراره از این جعبه استفاده و یا حتی سواستفاده کنه تا معنای جعبه در لحظه پیدا بشه!
و خب این روزا این موضوع کم پررنگ نیست! سواستفاده از جایگاه، قومیت، عقاید و سواستفاده از دین!
شاید حتی بشه گفت زیگموند نمایشی انتقادی هم هست، نقد به بتسازی، نقد به خرافهپرستی، نقد به ریا، نقد به خود… خودی که بعد از دیدن نمایش باهاش مواجه خواهیم شد!
اگر دنبال تئاتر تاملبرانگیز هستید، توصیه میکنم به تماشای زیگموند بنشینید!