خیلی گذشته بود از وقتی که همچین اجرای خوبی دیده بودم. اجرایی که باعث بشه در حین میخکوب بودن، از مغزم کار بکشم. با تموم وجودم با نشان می تونستم همذات پنداری کنم که این توانمندی این بازیگر رو می رسونه. آقای مرادی واقعا جای حرف باقی نذاشتن و کاملاً حس می شد که با تمام وجودشون دارن روی صحنه مایه می ذارن و چه قدر من کیف کردم از این بازی درخشان…
اجرایی که به طور همزمان هم باعث می شد بغض کنی و هم باعث می شد لحظه ای پلک نزنی تا هیچ صحنه ای رو از دست ندی و همزمان مغزت رو روشن نگه داری تا بتونی تیکه های پازل رو کنار هم بچینی، واقعا اگه فرصت و زمانش برام فراهم بود به تماشای دو باره و سه باره ی این اجرا می نشستم و واقعا کیف می کردم که هنوز هم اجراهایی هست که می تونه با این کیفیت از موزیک و میزانسن و نورپردازی و اجرای قوی، روحت رو به پرواز در بیاره.
لحظه ای که از سالن رفتم بیرون حتی یک لحظه سکوت نکردم و هرکی رو دیدم بهش گفتم برو پس از رو ببین. :)
خوشحالم که اجرا رو دیدم، خوشحالم که "بالاخره" باز بعد از مدت ها یه اجرایی تونست اینطوری توی دلم بشینه.
به همه ی عوامل و بازیگرا واقعا خسته نباشید می گم و امیدوارم همیشه همینطور خلاق و پر انرژی بمونن، کارهای بیشتری رو ازشون ببینیم و کیف کنیم. واقعا ممنونم از تک تکشون. :))
"نشان، تو باید شرایط جدیدت رو بپذیری، نقطه ی رهاییت همینه."