من دیشب به تماشای این نمایش نشستم قبلا در هوموریباس هنر آقای یاسر خاسب را دیده بودم و دیشب باهنرنمایی ایشون و آقای سپاس رضایی و هنرمندان دیگر بهت زده شدم. محتوا , نور پردازی , ایده و حرکات عالی بودند . البته که نور جوشکاری و صدای نواختن چوب بر بشکه آزارم داد ولی شاید هدف همین بود . من با نمایش به قعر ظلمات سقوط کردم و با تاریکی های وجودم دست به گریبان شدم و از فرط منازعات فراوان بر سر هیچ و دویدنهای مکرر به نفس نفس افتادم . سر گشته و حیران به هر دردی زدم و آنگاه آن نور , آن بارقه شادی , آن صلح و دوستی و آن عشق و محبت بین همراهان. آری همراهان همانها که می اندیشیدم سنگی بر راه و دردی بر جانم هستند همانها که از هم برای رسیدن پلی می ساختیم, همانها مایه سرورم بودندو ما مسافران سرزمین عشق بودیم.
دست مریزاد, برقرار باشید