سخته از نمایشی که پر از شوخی های زشت و تکرارشونده ست چیز خوبی گفت. من واقعا معذب شدم با این حال به نظر میاد شاید این مشکل نمایش نباشه و اگر به تم اثر دقت کنیم حتی کارکرد پیدا بکنه و بشه یک جور دیگه به المان های نمایش پرداخت.
نمایش در چهار اپیزود متفاوت ساختاربندی شده که هر کدام روایت رو به پیش میبره و بیشتر درباره انگیره های کارکترها و عواقب اعمالشون فاش میکنه. از یک ملاقات ساده تا یک سوقصد جنایی و در نهایت سقوط، قوس دراماتیک رو شکل میده و تم های خیانت، فساد اخلاقی و پیامد کنش شخصیتها رو کاوش میکنه.
کارکتر مرد شخصی خبیثه که طمع و بی اخلاقی اونو به سمت ابتذال، نقشه دزدی و درنهایت کشتن میبره. از آن طرف کارکتر زن به نظر میاد مقداری ساده لوح باشه و داره طعمه ی نارضایتی جنسی و حیله ی مرد میشه.
در این میان کارکتر آقای مستجابیان نمادی از قدرت دستکاری دیگران باشه که از نظر من به شکل شیطان در این نمایش دراومده. شیطان در اپیزود اول گفتوگوی کارکترها رو نظاره میکنه، در اپیزود دوم وارد عمل میشه و یک نوشته به شدت پوپولیستی به شخصیت مرد میده. در حالی که در بکگراند دیکتاتورهای تاریخ رو میبینم، شخصت زن تحت تاثیر متن قرائت شده قرار میگیرد. این شاید بهترین قسمت نمایش باشه. در اپیزود هم آخر همراه با اسب هاش زن و مرد رو میبره، احتمالا به جهنم.
به نظرم میشه راجع به این نمایش کلی حرف زد چون المان های بسیار مرتب و دقیقی داره یکیش نمایش فیلم اسب تورین در اپیزود اول بر روی بدن کارکترها بود؛ تو گویی از همین ابتدا با انحطاط اخلاقی و بدبختی کارکترها مواجهیم و باید منتظر سقوط شون باشیم. نقش آفرینی بازیگران هم خیلی خوب بود و توقف بین اپیزودها هم جالب و هم عجیب بود. اگه شوخی های جنسی رو بیخیال بشیم، به نظرم نمایش خوب و پرجزئیاتیه که کارکرد دارن و بی مصرف نیستن و میشه بهشون فکر کرد.