اطمینان بخش همچون میتران، هراسناک همچون مارتن، تا خود را به شیطان بسپاریم!
سلام
کلید تحلیل توافقنامه، دلیل چرخش ناگهانی مارتن به سمت دنیست.
تنها
... دیدن ادامه ››
پاسخی که با یک بار تماشای نمایش به ذهنم میرسد، قدرناشناسی دووال نسبت به مارتن به زعم اوست.
ما شاهد سه طبقه درین نمایش هستیم که تماشاگر، هنرمند و سیاستمدار مینامم.
جان کلام توافقنامه از نگاه من تصویر جامعه ایست که در آن فارغ از طبقه، شاهد انسان هایی پناه برده به توهمات شیرین در گریز از واقعیات تلخ هستیم. هر طبقه در عین حال که متوجه توهم طبقات پایین تر هست، کم و کاستی در شعور خود حس نمیکند. ازین رو در نهایت هر طبقه، طبقات فرودست را بی اهمیت میشمرد. همانطور که دووال برای جانوران به زعم خود موذی تله میگذارد، به لطف مارتن در دام دنی میافتد غافل ازینکه به لطف سوسیالیسم خود دارد پا در تله سرمایه داری میگذارد.
در حقیقت در سطح کلان متناظر با مثلث دووال، مارتن، دنی، به ترتیب مثلث دنی، میتران، ژیسکار را داریم.
دووال جای اینکه از برملا کردن نیت شوم دنی به وسیله مارتن استقبال کند، از او میهراسد و ترجیح میدهد حرفهایش را زاییده تخیل بداند.
مارتن که با خودشیفتگی در توهمش خود را نویسنده و اندیشمند بزرگی میداند، حرمتی برای هیچ منتقد یا قدرناشناسی قائل نیست.
روش دنی جهت اقناع و همراه نمودن مارتن جالب توجه است.
او تا جایی که به خاطر دارم دروغ نمیگوید اما طوری اطلاعات میدهد که در نهایت تصویر دلخواهش شکل بگیرد. مثل آمارهایی که درستند اما میتوان با ارائه ای جهت دار تعبیر گمراه کننده ای از آن به دست داد.
دنی با همین ترفند سعی میکند دووال را یک جانی معرفی کند که مارتن دستش را میخواند. اما ترفند دیگرش در معرفی مارتن به عنوان اون وری و واکنش دووال به این موضوع در نهایت در قطع نظر مارتن از دووال مؤثر میافتد.
برخلاف مرامی که از دنی در عمل میبینیم، او شعارهای چپ میدهد و دل به وعده های میتران خوش کرده و جای اینکه از حضور کارگردان نزدیک به ژیسکار که لحظاتی پیش بدگوییش را میکرد در کابینه میتران، پی به کلاهی که دارد به سرشان میگذارد ببرد، سعی در تطهیر آن کارگردان و در نتیجه میتران دارد.
به گروه شریف تئاتر بیستون به ویژه کورش سلیمانی عزیز برای روشن نگه داشتن چراغ تئاتر درین زمانه ی سخت خدا قوت میگویم
امیدوارم بیش از پیش بدرخشید