طعمی از دوران جنگ با چاشنی وقایع انقلاب
ظلم آباد، نمایشیست که گوشهای از خاطرات روزهای جنگ را با شمهای از حال و هوایش زنده میکند. در بدو وارد شدن مخاطب به سالن نمایش، صدای هیاهویی روی صحنه توجه او را به خود جلب میکند و این فکر را به ذهنش متبادر میکند که قرار است با یک کار شاد و پر جنب و جوش مواجه شود. البته این اتفاق چندان دور از تصورش هم نیست و تماشای نمایش را با یک قصهی نسبتاً جذاب و هیجانانگیز شروع میکند. قصه بازگوکنندهای از زندگیِ ایام جنگ ایران و عراق که برای هر مخاطبی با خاطرات یا تصورات خودش پیوند خورده و تداعی میشود و ترجمان دیدهها و شنیدههای او از آن روزها میشود. فضای نمایش بسیار خودمانی و گرم است و با یک ارتباط سمپاتیک بلافاصله با تماشاگرش ارتباط مثبتی برقرار میکند. آدمهای نمایش بسیار صمیمی و باوزپذیرند و خیلی زود قرارداد هویتی خود را در ذهن مخاطب ثبت میکنند. کمی که در قصه جلو میرویم این اثرها با حس و حال نمایش در ذهن نقش میبندد و مخاطب را با جریان و فضای نمایش همراه میکند. آدمهای نمایش هر کدام سمبل و نشانهای از قشری از مردم هستند که بازیگران آن به خوبی خود را به آنها نزدیک کرده و به آنها جان بخشیدهاند و همین مساله ارتباط مخاطب را با اشخاص نمایش تسریع میکند و قوت میبخشد.
ظلمآباد به نویسندگی و کارگردانی کامران اقتداری یک اثر نمایشی داستان محور است. داستان جالبی دارد و نویسنده موضوع منحصربفرد و موقعیت بکری را برای ساختن داستانش انتخاب کرده و حتی فقط خلق خود داستان با این موضوع و محتوی به تنهایی در نوع خود تحسینبرانگیز است. او در ساخت این داستان به سراغ بخشی از تاریخ نه چندان دور ما رفته که شاید کمتر کسی از این زوایه به آن نگاه کرده یا حتی پرداخته باشد و موضوعی را دستمایه خلق داستانش کرده که در نوع خود مبتکرانه و خلاقانه است. هر چند مدتی است که نمایشها از ساختارهای اینچنینی در پیکربندی خود فاصله گرفتهاند اما کارگردان با پس زمینهای ذهنی از نوعی تئاتر
... دیدن ادامه ››
نسبتا قدیمی شده، نوشته خود را زنده کرده و نمایش خود را بر اساس همان سبک و سیاق استوار میکند و داستانش را تعریف میکند. او در خیلی جاها از همین سیاق اجرایی که در حافظه پنهان بازیگر و مخاطبانش ته نشین شده وام میگیرد تا بتواند فضای آن دوران را بازسازی کند و بیننده را به تداعی و همذاتپنداری وادارد.البته در دستیابی به این هدف تا حد بسیار زیادی موفق عمل کرده و داستان را شروع میکند و گره میزند. ظلمآباد همزمان که عملگرا و پرتحرک است در ذات خود نیز قصهگوست. قصهگوست اما جریان نمایش یک جاهایی از قصهی خود جا میماند. نمایشنامه اسکلت و زیربنای خوبی دارد اما شاید این نقد فنی بر ساختمان آن وارد باشد که میشد در پرداخت بعضی جزئیات و درونمایه آن کمی ظریفتر عمل کرد و پرداختها با دقت نظر ساخته و تکمیل میشد. هر چند اگر حتی معدود کاستیها و کم مایه گذاریها را در ساخت و پرداخت موقعیتها و اشخاص این درام در نوشته و اجرا بعنوان نقیصه به حساب آوریم اما باز هم تمام اینها، چیز زیادی از محاسن نوشته و اجرا از حیث خلاقیت موضوعی، قصهگویی خوب و فضاسازی مناسب کم نمیکند. طراحی صحنه و نور متناسب و در خدمت اثر است ولی ویژگی خاصی در آن به چشم نمیخورد که بر وزن نمایش بیفزاید. همینطور طراحی لباس و گریم، هر چند میتوانست شاید کمی بهتر ظاهر بشود اما کم و زیاد ندارد و آن هم در خدمت اثر بوده و با سادگی در بافت کار در جای درست خود قرار گرفته است. کارگردانی کامران اقتداری میتوانست منظمتر در چیدمان و خطوط و شاید کمی عمیقتر در پرورش اشخاص نمایش در قالب بازیگران باشد و چه بسا با یک رتوش جزئی و بازنگری در میزانسن و ریتم بتواند به نسخه مطلوبتری از نسخه کارگردانی ظلمآباد دست پیدا کند.
اما بازیگران اثر! چقدر همگی خوب و درست در نقشهای خود جا افتادهاند. انگار همهشان این آدمها را در این تاریخ زندگی کردهاند، چه بسا در بیشتر جاها، جریان غالب اثر بر همین منوال است و همین توان و نقشآفرینی بر باورپذیری ماجرا میافزاید. چه بسا اگر ظرافت بیشتری به شخصیتپردازی آدمهای درام اضافه شود، به بهبود تیپ و زوایای شخصیتی آنها تکامل میبخشد لاکن هر کدام از کارکترهای نمایش با ایفای نقش خوب توسط بازیگران ِ آن تا حد بسیار زیادی در شاکله و جریان کار موفق ظاهر شده و با تکنیک و حضور موثرشان بر صحنه، بیشتر جاها از کارگردانی اثر جلو میزنند! بازیگران توانستهاند کانال ارتباط منطقی و مشهودی را بین کاراکترها ایجاد کنند که این به خوبی در جریان نمایش به چشم میخورد و اگر پختگی بیشتری در پرداخت شخصیتها اتفاق بیافتد میتوانند مخاطب را به همذاتپنداری وادارند ولی در کل خیلی از جاهای نمایش، بازیگران تسلط کامل بر حیطه صحنهای و نقش خود دارند و نبض صحنه را دست گرفته و جریان کار را پیش میبرند. در این میان ایفای نقش کاریزماتیک حسین کشفی اصل و نقشآفرینی متفاوت فرید رحمتی و بازی مهیار اسلامی در این اشراف موثر بر صحنه سهم بسزایی دارد. شایانذکر است که تسلط بازیگران در ایفای خوبِ نقش افراد نمایش با لهجه و تیپکال هموطنان جنوبی به ویژگیهای این اثر میافزاید که شایسته تقدیر است.
در پایان "ظلم آباد" یک اثر نمایشی شریف و قابل احترام است که برشی از گذشتهمان را با حال و هوای آن روزهای جنگ و آدمهایش در گوشهای از این سرزمین به خوبی به نمایش میگذارد.