یکی از شاخصه های یک داستان یا قصه خوب غیر قابل انتظار بودن نتیجه و انتهای آن است.
تصور کنید جمعی که عدد کمی هم نیستند در پاسخ به سوال اینکه وطن شما چگونه است؟ خدا کجاست؟ آدمها وقتی می میرند کجا می روند به خیال اینکه داستان و قهرمانش نیز لابد هم نظر با آنان است پاسخی دهند که کاملا خلاف آن چیزی است که داستان برایش نوشته شده که هیچ بلکه بهشان یاد می دهد اینطور فکر نکنید! اینطور نگاه کنید!
اولین کاری بود که از جناب افشاریان می دیدم. تسلطش به نقش همراه با درگیر کردن مخاطب با متن قابل تقدیر بود (هر چند با سوال بی مقدمه و ناگهانی در حین اجرا موافق نیستم چون علاوه بر اینکه ممکن است مخاطبی مایل به پاسخ نباشد، امکانش زیاد است که مخاطبی برای همرنگی با جماعت خودش را مجبور به پاسخی متناسب با فضا بدهد و اینگونه واقعیت پنهان می شود.) و بنظرم بیشتر از جناب افشاریان نقش آفرینی و انتقال حس تحسین برانگیز آتنا اسدی چشمگیر بود طوری که ضعف اجرای هر چند کوتاه پرهام خاکزاد خیلی به چشم آمد!
و اما وطن: جاییست که باید ساختش...
سپاسگزارم از الهه عرب که دیدن این نمایش را برایم میسر کرد.