خانوم جمشیدی نیست
نه اینکه نخواهد باشد... اما نیست
و حالا هیچ چیز مثل سابق نیست
هیچ چیز عادی نیست
انگار همه چیز از سر اجبار است
آنها تمام صورتکها را امتحان میکنند
اما نمیشود...
راستی که چقدر اسم شما زیباست خانوم جمشیدی...
در نبود شما آنها هم که از میان تماشاگران به روی صحنه آمدند
خودشان نبودند
آنها مجبور شدند خودشان را به طراح لباس بسپارند
آنها در نبود شما نقش بازی کردند
اما در نبود شما خانوم جمشیدی
ما هم به همراه بازیگر روبرویتان رقصیدیم و اشک ریختیم