اجرا خیلی قشنگی بود . تصور این بود که قراره یک ساعت و ده دقیقه مونولوگ خسته کننده از یک آدم ببینم . اما به مرور زمان و با به جریان افتادن داستان ، کم کم برام جذاب شد . نمایش تضاد خاصی داشت . شاید فقط برای من . یه جاهاییش از ته دل میخندیدم و یه جاهایی رو هم از اعماق وجودم گریم میکردم .
دو تا دیالوگش و خیلی دوست داشتم
۱ : این همه بازی درآوررم که اول صدای تورو بشنوم
۲ : چشمات و ببند. اگر تونستی ده دقیقه به هیچ چیز فکر نکنی ، تو آزاد و رها هستی وگرنه، تو هم توی انفرادی شخصی خودت زندگی میکنی.
مرسی بابت شب قشنگی که برامون ساختید . ارزش بار ها دیون رو داره