تا از دهان نیفتاده
باید گفت
تا به عفونت نکشیده
شاید بشود کاری کرد
برای کره های چموش در دشت ندویده
و رازی را آشکار کرد
من
جایی که نه خیلی دور
نه در انتهای کشاله نور
نه در بازی موج ها و قایق ها
داشتم به سکونت زخم ها فکر میکردم
به سلامِ مضطرب
به بدرود
... دیدن ادامه ››
نبوسیده
به ژَستن ممنوع
به لذتی که توی سرم افتاده
داشتم به سکونت زخم ها فکر می کردم
در جانِ میزبانِ ضیافتی که گذشت
نمایش، اجرا و موسیقی واقعا جذاب بود و پر از حرف برای گفتن