اول خسته نباشید به گروه برای رو صحنه بردن نمایش چون به صحنه بردن یک نمایش مشقتهای خاص خودش رو داره ...
اما دوست دارم به چند نکته اشاره کنم
... دیدن ادامه ››
، اسمشو نقد نمیزارم چون برای نقد کردن میتونم خیلی دقیقتر به مسائل ورود کنم .
در نگاه نخست همه چیز از نور و دکور و موزیک و صدا و حتی لباس جذابه اما به نظرم همه این المانها باید در خدمت قصه باشه که متاسفانه همه اینها رو از قصه میگرفتیم چیزی به عنوان قصه در صحنه نمیدیدیم کما اینکه روایت گفته شده پر از حفره های داستانی بود که حتی خود روایت رو هم بیان نمیکرد. دیالوگ ها و بعضا بعضی از بازیها ( اسم نمیبرم ) به شدت ایرانی و یادآور کلیشه های سینمایی بود . کاربرد مانیتور برای نشان دادن بخشی از صحنه که هیچ اتفاق مهمی رو در قصه روایت نمیکنه فقط برای گمراه کردن ذهن مخاطب بود که صرفا نقش جذابیت داشت کما اینکه کاربرد این مانیتورها در نمایشهای محمد مساوات کاربردی انکار ناپذیر دارن . بازی با نور و مخصوصا لوپهای موسیقی صرفا علاقه شدید کارگردان به سینمای تجاری هالیوود رو نمایان میکرد حتی لوپهای موسیقی در حین بازی نور بیشتر سینمای اسلشر رو روایت میکرد تا صحنه تئاتر . هیچ بازی خاصی از بازیگران دیده نشد که روایت اتفاق مهمی در تئاتر باشه و در انتها فاجعه به تمام معنا استفاده از HF در سالن ۱۰۰ نفره که تمام تصورات تئاتر رو نابود میکنه . البته با شنیدن نام تهیه کننده دور از ذهن نبود .
در آخر باید بگم تمام روایت بر پایه کور بودن شخصیت ژان شکل گرفته و با فهمیدن اینکه ایشون کور نبودن نه تنها غافلگیری برای مخاطب ایجاد نمیشه بلکه نویسنده کل روایت خودش رو زیر سوال میبره . دقیقا کلیشه فیلمهای تجاری هالیوود که پیش تر بهش اشاره کردم .
باز هم تشکر از تلاشتون به امید نمایشهای بهتر .