برداشت 2.
حرفهایی از جنس درون که هیچگاه به زبان نمی آوریم و در تنهایی های شبانه با واژگانی محکم بارها و بارها در ذهن تکرارشان می کنیم. (هر کس به فراخور حال در باب موضوعی)..... در قالب دیالوگهایی وزین و قابل درک.
موسیقی که به تمامی در خدمت متن است.اینبار نه با نتهای هفتگانه و یا در قالب سمفونی سنگین. بلکه کاملا انسانی در هیاهوی افکار درهم و سیال و بر گرفته از صدای ذهن .
نوری که تمرکزش بر انسان است و با برجسته کردن دود سیگار مرد و محو شدن آن در تاریکی، تاکیدی دارد بر آرزوهای از دست رفته انسان. و نوری که در اپیزود سوم ، اصلا نیست .که تهدید به نابودی زندگی جنس آسیب پذیر تر در غربت را نشانی می دهد همراه با سیاه کردن صحنه.
صحنه ای که با مرکزیت یک اتاق تکراری در هر اپیزود با چندین ورودی ،شاید می گوید ، از هر در که وارد این بازی شوی به یک نقطه می رسی ، تکرار – سکون-ناکامی. و صدای گمشدگی در آب و تلاش برای نفس کشیدن ، شاید نشان تلاشی ژرف باشد برای رسیدن به زندگی ایده آل و کاشتن ریشه های این زندگی در آب روان
... دیدن ادامه ››
و نه در خاک سفت که بارور کند این زندگی را.
ارتباط دور آدمهای نمایش با وجود پیوندهای خونی و عاطفی ، نشان ازتنهایی ای عمیق است علیرغم شلوغی روزگار ما. که اگر این پیوندها و دلبستگی ها به درستی شکل می گرفت و سرجای خود می ماند، شاید ناکامی تنها ثمره تلاشهایمان برای کامیابی نمی شد.