نمایشی که با نامگذاری هنرمندانه آدم و حوا شناسانده شده، ذهن تماشاگر را پیش از ورود به سالن تئاتر به سوی دنیایی ناشناخته از تاریخ انسان و چگونگی شکلگیری زندگی میان نخستین زن و مرد در گستره گیتی میکشاند. شاید آنگونه که در نمایش گفته میشود؛ «اینجا نبردی سخت میان خدا و شیطان در جریان است.»، جایگاه انسان در این میان مورد توجه قرار میگیرد.
در جریان نمایش، روشن میشود رابطه این زن و مرد، رابطه آن آدم و حوایی که در آموزشهای دینی گفته شده نیست. حوای نمایش پس از شناخت بیشتر آدم ِ خود و بر مبنای آنچه از نگاه و زبان حوا گفته و بررسی میشود، سر آدم نمایش را با خنجر میبرد. در پی این داوری و مجازات، نمایش حس درون، عاطفه و اندیشه حوا که انسانی مانند دیگر انسانهاست، به شکلی ماهرانه در مسیر تاریخی، پیوسته در رفت و برگشت ادامه مییابد. تماشاگر این تئاتر به اندیشیدن وادار میشود. از نمایش سخت آدم و حوا ، هم میتوان بهره برد و هم آموخت. البته هیچ نمایشی بی نقص و کامل نیست.
نکته های موردتوجه :
۱- به کارگیری موسیقی ایرانی زیبا و آواز وزین به پیشبرد نمایش و بازی و بیان بازیگران بسیار کمک کرده و به ویژه عزیزان هنرمند هنگام نمایش سلام، لحظه های قشنگی ساختند. دستکم یک جا حس کردم اجرای آواز به همراهی ارکستر مزاحم نقشآفرینی بازیگران شده است.
۲- طراحی صحنه با ایجاد فضای حرکت و استفاده
... دیدن ادامه ››
از نشانههایی مانند قاب خالی، قفسهای مکعب برای خصوصیات محدودگر حرص و طمع و زشتیها، طناب دار برای مجازات و عصای نقرهای حوا و ضربات متناوب آن برای نمایش یاریطلبی، هشدار و قدرت، مناسب بود. معنای حرکت پاندولی قفس معلق را با توضیح کارگردان محترم مبنی بر نمایش شانس های زندگی متوجه شدم.
۳- با قدردانی از نورپردازان هنرمند در این نمایش و دیگر نمایشها، از این سالنها شاید بیش از این نباید انتظار داشت. آشکارا میبینم در نمایشها به نور متحرک که با بازیگر همراهی کند و به دکور جان ببخشد، نیاز داریم.
۴- لباس و رنگ و آرایش برای بازیگران فرم مناسب و برای نقش حوا خوب و دلنشین و برای نقش آدم ناکافی مینمود.
۵- بازی و هماهنگی بازیگران فرم و بازی نقش اول و حرکات زیبای نقش مکمل همگی عالی بود و اجرای قوی نقش حوا مانند لوکوموتیو، نمایش را پیش میبرد. در مقطعی که نمایش به ادیان ابراهیمی اشاره و مرتبط شده، پیوند با ماهیت اپیزودهای پیشین و ترانه ها و ادامه خط اصلی آن کمرنگ میشود. همچنین، نقش مردی که بیانیه نمایش را درباره فرجام زندگی انسان ارایه داد، ناشناس ماند.
۶- ادبیات به کارگرفته شده گویاست و تا حدی شاعرانه و در بعضی موارد سنگین. با اینهمه طولانی شدن تکگوییها به شادابی نمایش آسیب میزند. زمان و جریان نمایش برای فهم برخی جملات بهکارگرفته شده مانند؛ «کشتم ترا تا باقی بمانی» برایم کافی نبود. بخشی از گفتار حوای نمایش که عاشقانهای زیبا بود، لطافت و عشق در جهان زنان و تفاوت آن با جهان مردان را نشان میداد. نکته جالب نمایش این که گفتار حوا بیش از حرکتش و حرکت آدم بیش از گفتارش بود.
۷- استفاده نمایش از عبارات اذان و تسبیح در ترانه و موسیقی همراه با آن که بنا به توضیح کارگردان محترم برای توجهدادن به بازگشت به خدا و بخشش الهی بود، نمایش را از تسلط نیروی وجدان، ارتباط عام و درونی انسان با خدا دور کرده و آن را در ارتباط دینی ادامه داد. نمایش در اینجا از رفت و برگشت در مسیر زندگی و اثرگذاری تمایلات انسانی تقریبا خارج میشود.
در پایان، به نویسنده و کارگردان خلاق محترم، گروه موسیقایی با ذوق و اثرگذار، بازیگران ماهر و همه نقشآفرینان محترمی که در صحنه دیده نمیشوند، برای ارایه نگاه متفاوت به زندگی و تاریخ زنان و مردان و برای نمایشی زیبا و عمیق تبریک میگویم و موفقیت و تندرستی برای حامیان تئاتر ایران خواهانم.