در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | کیارش دستیاری رُست درباره نمایش دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد: نمایش «دکتر نون» زنش را بیشتر نمایشی است که در آن کارگردان پلی‌فونیک ر
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 22:57:28
نمایش «دکتر نون» زنش را بیشتر نمایشی است که در آن کارگردان پلی‌فونیک را به تصویر می‌کشد. آشنایی زدایی‌هایی صحیح، پارادوکسی را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند که در نزاع یک کارکتر با خودش، در ذهن او حرکت کرده و با این تمپوی درونی همزیستی کند. بازی با شرایط مفروض زمانی و مکانی، و بیرونی کردن تمپوی روانی کاراکتر و تبدیل آن به ریتم خود کنشی است مستتر که به کنش دراماتیک اثر جان می‌دهد.
کارگردان به خوبی عناصر سازمان دهنده‌ی یک درام را به کار می‌گیرد تا با چند صدایی، ایجاد مسئله‌مندی کند. در نمایش‌نامه، و‌ مقوله شخصیت‌پردازی نقطه‌های قوت و ضعفی وجود دارد که کارگردان با هوشمندی با استفاده از المان‌ها و عناصر اجرا سعی در برجسته کردن وجوه درونی آن‌ها کرده، مثلا رنگ سفید در صحنه و در لباس کاراکتر دکتر نون که حسی از کفن را القاء می‌کند، خود از کنش‌های روانشناختی این اثر نمایشی ‌است که به خوبی اضمحلال روانی کاراکتر را نشان می‌دهد. رنگ سفید از نظر روانشناختی، رنگ نیست بلکه نبود ماهیت یک رنگ به شمار می‌رود که برای توصیف پاکی و کمال به کار می‌رود. کارگردان، هوشنمندانه از این نماد بی‌گناهی برای کاراکتری استفاده می‌کند که حتی مصدق ذهنی او و تمام مردم شهر او را گناهکار می‌دانند. و این پارادوکسی کنش‌گرانه است. نگاه دقیق به رنگ‌ها در لباس هر سه کاراکتر زن دکتر نون دیده می‌شود. رنگ لباس زن ابتدای زندگی، صورتی و یاسی دیده شده که سرشار از زندگی و طراوت است، زن میانی، رنگ‌های خنثی و طوسی؛ و زن پایان زندگی لباسی با رنگ تیره و سیاه به تن دارد. همین موضوع که برای کاراکتر مصدق قضاو ت نشود، باعث شده یک دست لباس خاکستری به تن داشته باشد.
در تمام مدت نمایش درباره دکتر نون که مردی خوش‌تیپ و بلند بالایی بوده صحبت می‌شود اما مخاطب کاراکتری خمیده و مست می‌بیند که سر تا پای زندگیش را آستیمی فرا گرفته که بویش تا کیلومترها می‌رود نه چرک و خون به معنای دیداری بلکه به معنای درونی. آن چیزی که ما می‌بینیم لباس‌هایی از جنس لباس بی‌خانمان‌هاست. ... دیدن ادامه ›› که این هم خود پارادوکسی ارزشمند است. اما همان‌گونه که پیشتر گفته شد ایراداتی در مورد شخصیت‌پردازی وجود دارد. شخصیت محوری نمایش، کنشی پیش ‌آغازین دارد، ما رشد و تکامل او را نمی‌بینیم اما مسیر حرکتی‌اش را در ذهنیت خود او شاهد هستیم، و چون بازی با شرایط مفروض زمانی و مکانی اتفاق می‌افتد بهتر بود که ما تغییر لباس و ظاهر را هم در این چرخش زمانی می‌دیدیم. به شخصه دوست داشتم شخصیت دکتر نون همچون همسرش که در چند زمان تغییر حالت می‌داد، خود تغییر می‌کرد که خیلی به تکامل کاراکتر کمک می‌کرد.
آقای حامد کمیلی در جایگاه بازیگر ستودنی بود. در این نمایش او بازیگری است انعطاف‌پذیر که از تک‌تک سلول‌هایش برای رسیدن به یک کاراکتر استفاده می‌کند. او پس از بازی تماشایی در نمایش «ریچارد» به کارگردانی حمیدرضا نعیمی سمت نقشی رفته که چالش بر‌انگیز است، و این به مثابه حرکت یک بازیگر به سمت خلق کارکتر‌های چند بعدی و پیچیده است. کاراکتر دکتر نون، کاراکتری است که دچار نزاعی روانیست و در قسمت هایی شکل مالیخولیایی به خود می‌گیرد. بی‌شک این برآمده از تفکر مستتر کارگردان است که می‌خواهد اختلال و عارضه مالیخولیا در کاراکتر دکتر نون را به تصویر بکشد. کاراکتری که مدام خود را سرزنش می‌کند، حتی مصدق ذهنی او مصدقی‌است که من به عنوان تماشاگر انتظار دیدنش را نداشتم، این گواه‌ شخصیت‌پردازی خاص این کارکتر است و آقای بهنام تشکر آن را به گونه‌ای دیگر بازی کردند. مصدقی که مال تشکر بود و پیش‌تر ندیده‌ایم. از بازی تماشایی آقای کامبیز امینی نمی‌شود نگفت که مثل یک سس تند با بیان قدرتمندش به هر نمایشی جان و مزه می‌دهد.
نمایش در نورپردازی دچار اشکال است. در پاساژسازی نوری و تغییر صحنه‌ها بسیار بهتر و اصولی‌تر می‌شد کار کرد و دکوری که اگر انعطاف‌پذیرتر بود بسیار می‌توانست به کارگردان کمک کند تا در پاساژسازی نوری و سرعت تغییر صحنه‌ها قدرتمند‌تر باشد و بزرگ ترین ضعف نمایش استفاده از موسیقی پایانی با صدای آقای رضا صادقی عزیز بود که بیشترمناسب تیتراژ فیلم بود و همینطور موسیقی های دیگر که به شدت یک نواخت بود و در بخش هایی از نمایش باعث افتادن ریتم می شد طراحی پوستر نمایش را محمد صادق زرجویان به زیبایی انجام داده بودند .
در پایان به استاد هادی مرزبان عزیز و گروه اجرایی نمایش دکتر نون خسته نباشید می‌گویم.


کیارش دستیاری رُست