در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سعید حسن پور درباره نمایش ص.عه: اثر ص عه از امیر علی ابراهیمی .متواضعانه بی ادعا و بر پایه مکاتب علم ر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:38:10
اثر ص عه از امیر علی ابراهیمی .متواضعانه بی ادعا و بر پایه مکاتب علم روانشناسی وجامعه شناسی،پیشرو،جسورانه،خلاق ،پویا و پر از اظهار نظر در مورد مطالب مختلف ،نظامهای حکومتی ،دوران گذر،فساد در سراسر جامعه ،شخصیتهایی که هرکدام نقابی مخصوص به خود را زده و وارد جامعه می گردندمی باشد. بعد از صادق هدایت کمتر اثری تا این اندازه مبتنی بر علم توسط نویسندگان بی ادعا مشاهده شده است.در مکتب یونگ ،آنیما (زن درونی)وآنیموس(مرد درونی) به عنوان نیروی محرکه عشق وزندگی ارائه شده است.به گفته گذشتگان رویا شیرین است و این موضوع در اثر عروسک پشت پرده از صادق هدایت به رشته تحریر درامده است .جوانی که نامزدی به نام درخشنده دارد جهت ادامه تحصیل به فرنگ می رود و در خیابانی عروسک یک زن زیبا را می بیند ،هر روز ساعتها به تماشای این عروسک می رود در نهایت آن راخریده و به خانه میبرد وسالها با او زندگی میکند و... همچنین بر این اصل اثر بوف کور هدایت با تجربه بیشتر و استادانه نگاشته می شود ،مردی عاشق زن اثیری و فوق بشر می گردد ودر نهایت ،او را در تخت مرده می بیندوناکام می ماند این حقیقت تلخ زندگی است،این همان زن درون است که در ذهن عاشق آن می شویم در دنیایی فانتزی ،زیبا دست نیافتنی .صادق هدایت بسیار از این بازی روزگار سرخورده است ،وقتی در دنیای واقعی عشق تحقق می یابد ،مانند رویا شیرین نیست وقبل دیدن .در نمایش ص.عه قهرمان داستان فردی درون گرا ،بیمار سایکوپات و به شدت درگیر با دنیای شیرین رویا ودرنهایت قاتل می باشد .قبل تماشای ص عه باید با دستاوردهای روانشناسی و جامعه شناسی بشر و آثار هنری مقدم مبتنی بر آنها آشنا بود .نمایش همانطور که در ابتدا گفته شد نویسنده جوان نظرات فراوانی در دیالوگها و بازی گرفتن به مخاطب ارائه می دهد و فرصت بیان همه مطالب مانند اینکه چرا شخصیت داستان قتل انجام میدهد ؟نگاه ما به این قاتل بیمار چیست ؟اینجا فقط جنبه های عاطفی وانسانی شخصیت داستان مختصر بیان ومورد نقد قرار می گیرد و بقیه مسائل در فرصتی دیگر .خب ،روایت خیلی سریع گفته می شود و فرصت کمی به بیننده برای قرار گرفتن در فضای داستان را میدهد،این اشکال در چند سکانس مانند تاثیر اتفاقات جامعه ی در حال گذار،ناپایدار،فاسد و...مشاهده می گردد.بهتر بود صداهای زمینه قطع و روایت آهسته تر آغاز می شد تا بیننده کم کم متوجه اوضاع واحوال گردد اما این قضیه تحت الشعاع ایجاد هیجان برای مخاطب قرار گرفته است ،اما مخاطب تئاتر بیننده عام نیست،لزومی ندارد قاضی این اندازه از صحنه فاصله داشته باشد ،کاغذ مچاله کرده وصحنه را پر از کاغذ نماید و در صحنه هایی سر روی دستان بی اعتنا به حوادث باشد ... دیدن ادامه ›› ،بیننده متوجه می شود که در کجای زندگی قهرمان داستان از قضاوت فرار میکند،اندکی اشاره کافی بود،لباس بازیگران همه سفید و نماد درگیریهای ذهنی قهرمان داستان می باشد،فردی سیاه پوش رفتار او را در جامعه هدایت ونقابی اجتماعی ،عادی با مرتب کردن لباس قهرمان داستان به او میدهد،مرتب رفتار او را کنترل می کند ،رنگ لباس او مشکی هست شاید نویسنده چارچوبهای عقل ورعایت قوانین جامعه مدنی را مشکل ، سیاهودست و پاگیر می بینداما بشر خود قوانین مدنی را وضع کرده هست ،هر انسانی با هر عفیده باید قوانین راهنمایی ،رانندگی وسایر قوانین جامعه را رعایت کند ما برای نظم و راحتی خودمان به واسطه عقل قوانین را وضع کرده ایم و در اجتماع زندگی میکنیم پس چراه سیاه؟ ،با این موضوع به سختی می توان کنار آمد ،از رنگ لباس قاضی پیام خاصی دریافت نشد،شاید سیاه وسفید بهتر باشد قاضی یا گناهکار میکند یا عفو میکند .روایت با نظم و متصل پیش می رود ،همه چیز خوب است ،شخصیت پردازی ،نور ،دکور فقط ماینده وجدان شخصیت داستان در آن انتها حرکات پیچیده زیر نور کم با این شدت فعالیت به نظر لزومی ندارد،صحنه نگاه شخصیت به دخترکان زیبا رو بسیار زیرکانه تحت نور مستقیم اما به سرعت با سروصدای بازیگران از جلوه زیبای عاشقانه وارد فاز جنسی می گردد که این اندازه طولانی بودن و سروصدا دقیقا مقابل آثار صادق هدایت قرار دارد او بسیار زیبا آن زن رویایی را توصیف می کند ،لازم است بار دیگر این ۲ اثر هدایت مطالعه و از این نویسنده بزرگ درسهایی بیاموزیم.بازیگران به خوبی با بنیاد علمی تئاتر توجیح شده اند ،گفتنی است زمانی که دیالوگ خانمها تمام میشد،ایست خود در صحنه وماجرا را رها می کردند ،بیننده حتما حظه به لحظه اکت های آنان را زیر نظر دارد ،اثر روشنفکرانه،منسجم و محکم است ،می توان با بازنگری در چند سکانس کمی روح لطافت در آن دمید ،چون شخصیت داستان قاتل هست اما او یک فرد درون گرا که می تواند عاشق باشد اما او دنیای شیرین و فانتزی عشق را هم دارد پس باید فکری کرد و او را به مخاطب بهتر شناساند.جایی که لازم نیست داستان کش میاید ،وجایی که نویسنده افکار پیچیده خود را مانند اتفاقات بیرونی مثل تغییر حکومت ،نظام پادشاهی،مرام اشتراکی و... را مطرح می کند ،فرصت تفکر و دقت به بیننده را نمی دهد.ر نهایت این داستان کم نظیر در دنیای هنر وعلم را باید ساخت ودائم پرداخت نمود و ادامه داد تا به بهترین حالت ارائه تبدیل شود البته صحنه شلوغ و مطالب فراوان است لذا محل مکث ها و حرکتها وفرصت اندیشه به بیننده دادن بسیار لازم می نمایاند.