لو...له...لا...
نمایشی که در اجرای فرم بسیار موفق عمل میکنه یکی از معدود نمایشهایی ست که فرم رو به زیبایی در جهت بیان درونمایه ی اثر استفاده کرده از گریم،نور،موسیقی و افکتهای صوتی،بازیها وبازیگران و صحنه بخوبی استفاده شده و در بیان درونمایه دچار سردرگمی و پیچیدگی چندانی نیست و در جشنی از نور و موسیقی و اَکت بیننده محسور میشه و حس میکنه حرفهای بزرگی پسِ پشت تمام اجرا خابیده و وقتی موسیقی کوبنده ی انتهایی پخش میشه هنوز اون تاثیر در بیننده ادامه داره و همراهش به بیرون از سالن میاد
درهم تنیدگی داستان و اجرااز نکات مهم این اثره ینی نوع روایت بدون نوع درست اجرایی که انجام شد و بالعکس امکان پذیر نیست نویسنده-کارگردان با انطباق این دو تونسته هم متن کمی شلخته اما تامل برانگیز خودشو نجات بده و هم فرم رو استعلا ببخشه متن و نقطه ی شروع اجرا از جای درستی شروع میشه وقتی نور روی پیرمردی با شمایل عجیب و عصایی عجیبتر روشن میشه و در مرکز توجه قرار میگیره و بسمت عده ای که پشت لوله هایی که در دست دارن میره و انگار از خاب بیدارشون میکنه تا چیزی رو بهشون بگه چیزی که مسیر داستان رو شکل میده گریمهای اغراق شده که بخشی از سنت اجراهای تاتری از گذشته س که تمام بازیگران رو به انسانهای رنگ پریده ی مسخ شده ی کاریکاتورگون تبدیل کرده و لوله هایی که باطرز قرار گرفتنشون در دست بازیگران و نحوه ی بازی گرفتن از اونها توسط بازیگران هم به یک نماد تبدیل شده و هم انگار بخشی از بدن بازیگرانه(این لوله ها در فرایند ادامه ی اجرا به ارامی از بدن انها دور شده و در انتها از صحنه کنار گذاشته میشه به گونه ای درست اجرا شده که تماشاگر متوجه این فرایند نمیشه که این موضوع هم از نکات مثبت اجراست) پس از یک پرفورمنس شوخ طبعانه تماشاگر توقع دیدن یک نوع کمدی سرخوشانه داره که با پیام پیرمرد ماجرا کاملن عوض میشه و اون اینکه از بالا دستور اومده دیگه نیاز به هیچ یک از کارگران نیازی ندارن از اینجا سیر معنایی
... دیدن ادامه ››
داستان از عینیت(کار لوله باز کنی) به ذهنیت(بحران هویتی کارگران تا رسیدن به رستگاری مفروض) و از انجا به زبان(از لکنت ابتدایی تا دستور به حرف نزدن) برکشیده میشه این سیر با استحاله ی بازیها از نوعی بازی بدنی کمدی وار(پانتومیم-پرفورمنس) تا رسیدن به نوعی تاتر شقاوت ادامه پیدا میکنه و اجرا حالتی نمادین از استحاله ی انسان در دنیای مدرن و ارایه راه حلی در انتها(که به نظرم خیلی بد از کار دراومده) به پایان میرسه.
مفهوم کار به معنای نیاز و مسخ شده گی و از خود بیگانگی تا رشد نیافتن استعدادها(حتا سرکوب انها) و بهره کشی کارفرمایان و فروش ارزان قیمت کارِ کارگران تا ایجاد تنازع بین کارگران برای بقا به هر قیمت و ایجاد سرکارگرانی سرکوبگر از بین خود کارگران قابل فهمه ازبین رفتن هویت فردی و جمعی با لکنت کارگران و تکرار آواهایی لام-مانند این سردرگمی و تنازع و بیگانگی رو صدچندان میکنه
بحث شی-شدگی کارگر در ساختار تولید و خدمات با استفاده ی خوب از لوله ها و حرکات خوب و تقریبن هماهنگ بازیگران جالبه اما نکته ی مهم این اجرا تشویق کارگران به تولید فضولات در دیگران(جامعه یا غیر-کارگران) از نکات تازه و شاخص در اینگونه متونه که قبلن ندیده بودم حتا بهره بردن از کارگری بعنوان زنی اغواگر در این راه(هرچند کمی گل-درشت و نچسبه) میتونه پوچی جامعه ی مصرفگرای امروزی رو نشون بده
از نکات دیگه ی متن گسستگی کارگران از جامعه ست و عدم ارتباط اونها با جامعه که در زبان متبلور میشه(جایی که جامعه میخاد با کلمه ای نامفهوم که شنونده فقط لا از اون میشنوه قصد گفتن چیزی به کارگران و شاید اگاه سازی اونها داره اما موفق نمیشه) و در جنگی روبرو که با پرفورمنسی همراه با نور و موسیقی خوب صحنه بین کارگر و جامعه پایان پیدا میکنه
اما این تمام ماجرا نیست و پس از این واقعه که در انتهای تنازع بقای کارگران و دخالت کارفرما (که حالتی نادیده و خداگون داره و دستوراتش بصورت حکمی ابدی-ازلی از طریق سرکارگر دائما ابلاغ میشه) صورت گرفته حرکات بازیگران به شکل ادمکهای کوکی در میاد که نشان از الت دست بودن در دست کارفرمایان رو داره و این مواجهه مرگ اور بین کارگران و جامعه سراغازیست بر هویت یابی جدید کارگران با که رنج بسیار(در صحنه ای رقص کارگران با نوری در امتداد تن بازیگران و پشت اونها طوریکه تماشاگر شبح تاریکی از بازیگران رو میبینه بسیار خوب از کار دراومده) همراهه ادامه پیدا میکنه و با فرمان حذف کلام در بین کارگران اونارو وارد ساحتی میکنه که دیگه چیزی برای از دست دادن براشون باقی نمی مونه در اینجاست که ما دیگه لوله ای نمیبینیم اما شخصیت لال داستان کم کم به صدا در میاد اما بقیه ی کارگران در این سردرگمی شاید راه به رستگاری درست نمیبرن اما با بیانیه ی پایانی شخصیت لال امید رسیدن بقیه ی کارگران به این رهایی دیده میشه( هرچند این بیانیه ی پایانی و نریشن انتهایی که شبیه نوعی مطلب از کتب مقدس یا نوعی شعر عرفانی-دینی ست نویسنده-کارگردان شاید قصد داره پایان خوشی از پس اونهمه تاریکی که تدارک دیده نوید بده که بنظرم پایان خوبی نیست)
موسیقی و نور که در جاهایی تند و ملتهب میشه و تا استانه ی نوعی سرسام پیش میره خوبه
تنها دکور صحنه که سوراخی شبیه سوراخ موشه تموم خفقان و پستی و گنگی و تنها راه نجات و ارتباط با بیرون رو نشون میده هوشمندانه ست
گسیختگی معنایی و شلختگی متن و روند و هیجانزدگی نویسنده-کارگردان در ارایه ی مفاهیم زیاد و غرق شدن بیش از حد در فرم در بعضی صحنه ها کار رو از ریتم مطلوب خودش در لحظاتی خارج میکنه
اما بازی بسیار خوب تمام بازیگران و ارایه ی تقریبن هماهنگ برخی حرکات ترکیبی اونها که به نظر درباره ش فکر شده خیلی لطف اجرا رو بالا برده
در کل از معدود اجراهای فرمگرا و تجربی بود که به دلم نشست
دوست داشتم نظرات بیشتر از دوستان ببینم و بخونم اما دوستان فرهیخته ی تاتر بین خیلی کم دست به قلم شدن برای این اجرا و تاسف عمیق خودمو از تعداد بسیار کم تماشاگر این اجرا اعلام میکنم شاید بعد از اجرای تاتر خوب حریق این دومین اجرا باشه که از تعداد کم تماشاگر بسیار مایوس شدم
خسه نباشید میگم به نویسنده و کارگردان و بازیگران و تک تک عوامل این اجرای خوب