من این کار را دوست داشتم و نداشتم. این کشدار بودن، آزارنده بودن جزئی از کار مساوات است. من این بخش کار مساوات را دوست ندارم اما پذیرفته ام که اگر انتخابم دیدن کاری از اوست پس باید این جز لاینفک را هم بپذیرم وگرنه اصلا نباید کارهایش را ببینم. ولی چیزی که مرا جذب کارهای مساوات می کند دقت در جزییات است. از جزئیات در دکور و صحنه تا رفتارها و ری اکشنهای آدمهای قصه. لحن بازیگر مرد را دوست نداشتم، تصورم به خاطر آن لحن خاص و رنگ مو این بود که یک آلمانی است که با یک ایرانی ازدواج کرده و حالا با لهجه خودش فارسی حرف می زند. اما اشتباه کرده بودم و آن رنگ مو و آن لحن شد علامت سوال ذهن من. در کل کاری بود که باید دیده میشد حتی اگر مواردی در کار بود که اصلا دوست نداشتم ...