***سلام***
کمتر شده تشنج و سردردم ، میخام کمی به حال خودم باشم
چند وقتیه که راحتم و تنهام ، لطفا بذار مال خودم باشم
مهمون هر شبم شده تنهایی ، آواره دیار یخ و سرمام
سرده هوا و یخ زده دستانم ، باید کلاه و شال خودم باشم
زورم نمیرسه به کسی اصلا ، موری میون مرکز فیلستان
شاید هنوز زوده برام فریاد
... دیدن ادامه ››
، بایست بی خیال خودم باشم
حس می کنم رها شده ام از دل ، می چرخه باز دور و برم چیزی
باید کمی شده متعهد به ، اندیشه در قبال خودم باشم
سرگرم ورد و زمزمه ای کاش ، دنبال راه و روزنه امید
امید را نمی دهم هیچ از دست ، تا بخت ماه و سال خودم باشم
گاهی نگاه بر ته فنجان و ، گاهی تفالی به سر حافظ
اینها نمی شه معجزه و چاره ، باید به فکر حال خودم باشم