نسخ، شگون اَکسپت اَکتوری خواهر به عزای برادر خوانده به تله نابرادری میرانده است برای آینده زمینگیرِ آرمان مرده ای که گزافه شِکَر خورانش به مستجاب الدعایی معدومی پدر گربه سان شیرنشانش به تحفه خرافه موش عمه فرنگی، ویرانی خانه بود زیر عصای مادر نااامادر بی پدر عباپوش
سپاااااااااااس از پیاز هزااااااااار لای اندیشه تان که هاضم آبگوشت تاریخ معاصر بود :)