من ایدهی متن و فرم اجرا رو خیلی دوست داشتم . به نظرم فرم دیگهای برای این ایده نبود که به این خوبی وضعیت درونی این موقعیت رو در آدمها بیان کنه.
ایده ی متن رو هم دوست داشتم چون اصولا از موضوعهایی که به روان و درون و احساسات و عواطف آدم میپردازه در هر مدیایی لذت میبرم.
اما پردازش متن رو دوست نداشتم، به نظرم آشفته بود . اما با توجه به توضیحی که روی بروشور نوشته شدهبود و اینکه این اجرا یک کار کارگاهی بوده و متن در طول تمرین ها به کمک بازیگرها که همهشون هنرجوهای یک کارگاه بازیگری هستند تدریج کامل شده ، در کل کار رو دوست داشتم و به کسایی که دغدغهی کارگردانی دارن پیشنهاد میکنم ببینن. نقطهی ضهف دوم کار هم بازیها بود. در واقع بیان بازیگرها. من بعضی جاها متوجه صحبتها نمیشدم چون یا صدا کم بود یا آشفته بود و برای من نامفهوم. اما از میزانسن معلوم بود که زمان زیادی برای تمرین صرف شده .
من در کل کار رو دوست داشتم. اما به کسایی که مخاطب عام تیاتر هستند پیشنهاد نمیکنم. بیشتر به نظر من مثل دیدن درس پس دادن هنرجوها توی یک کلاس درسه که میشه دید و یاد گرفت.