:::::: کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد؟ ::::::
منبر اول:
از سالها پیش آرزو میکردم کاش سالن تئاتر شهر امکان "صحنه
... دیدن ادامه ››
گردان" و "غیب بازیگر" داشته باشه. بالاخره خداوند باریتعالی در سلسله اجابتهای فلهایش از آرزوهای من، دو تا تیک سبز کنارشون گذاشت.
شب اول این اجرا رو فقط به این خاطر رفتم که ببینم بعد از سالها صبر و پس از ماهها بازسازی، سالن خاطرهانگیزمون چه دلبریهای جدیدی آموخته. بله...، صحنه چرخید، خوب هم چرخید... زمین هم دهن باز کرد و بازیگر رفت تو دلش و از مقابل دیدهها ناپدید شد اما فقط محض بهرخ کشیدن این قابلیتها نه اجرای یک الزام داستانی.
فعلا با اینا زمستونو سر میکنم.
منبر دوم:
خودم رو میذارم جای ایمان افشاریان. آخرِ شبِ اولِ اجراش بیاد اینجا و ببینه یکی نوشته "تباه به معنای کامل کلمه." چه حالی به آدم دست میده؟ کلی زحمت بکشی و خون دل بخوری و حرص و جوش بزنی و .. یه دفعه بذارن تو کاسهات. بیانصافی نیست؟
احتمالش ناچیزه ولی خدا رو چه دیدین؟ شاید ایمان افشاریان هم خودش رو بذاره جای ما و سعی کنه بفهمه تماشاگری که شب اول اجرا اون تجربه رو از سر گذرونده چقدر امیدِ برگشت به زندگیِ عادی براش باقی میمونه؟
منبر سوم:
خدا کنه اگه آقای کارگردان یا آقای بازیگر بخوان خودشونو جای تماشاگر بذارن اون لحظه جان دادن ویکتور/پژمان جمشیدی رو جای خودشون باشن. چون هیچ بعید نیست که اون تیکه رو به سلامت رد نکنن. ما تماشاگرها تحملهایی داریم که به راحتی تو قوطی هر عطاری پیدا نمیشه.
منبر چهارم:
ای دوستانی که از این اجرا خوشتون اومده! ای تماشاگرانی که حتی اندازه یه نعلبکی از این اجرا لذت بردین! گوارای وجود نازنینتون.
ما هم خدایی داریم و هیچ بعید نیست در اجرای بعدیِ همین سالن یا دیرتر، بزنه و شاهعباس نعلبکیمون رو زیر یه لایه لذت ببینیم و سبیلش رو به شما عزیزان نشون بدیم و با ذوق بگیم: "دیدین بالاخره جنبید؟"
همین رضایت ما را بس.
منبر پنجم:
نتیجه زحمت گروه هنری لزوما رابطه مستقیمی با رضایت [یا حتی رضایت نسبی] مخاطب نداره هرچند رابطهشون کم الکی نیست و خالی از حساب و کتاب هم نباید باشه. امیدوارم در پروسه تمرین و اجرا خود دوستان هنرمند تشتها و لگنها و سطلهای لذت رو مدام پر کرده و سر کشیده باشن.
همین هم برامون مایه التیامه.
منبر ششم:
ممکنه یکی اون وسطها یه لحظه تشت یا نعلبکیشو زمین بذاره و بگه "حاجی حالا که رفتی بالای منبر و پایین هم نمیآیی بگو ببینیم مشکل یا مشکلات اجرا چی بوده آخه؟ تو یکی نمیخواد نگران روحیه لطیف کارگردان و عوامل باشی اونا اگه پوست کرگدن نداشتن وارد این گود نمیشدن."
نکته مغفول اینه که این وسط تیوال هم یه دبّهای داره که هی پرش میکنه و میزنه به بدن. اگه بخوام از سایر داشتههای تیوال برای اون عزیزان نام ببرم میتونم به قیچی، درفش، سیخ، سیخونک، بیز، کاتر، اسید نیتریک و دامستوس اشاره کنم.
منبر هفتم:
منبر هفتم مال شما دوست عزیزه... مختص خودتونه... بله، شما.... دقیقا شما... بله، بله...
لطفا اون جمله معروفت رو که بارها گفتی، بگو تا منم جواب از قبل آمادهام رو که بارها گفتهام بگم... بله، همون جمله رو...