با احترام به نظر دوستانی که کار را نپسندیدند، این کار برای من نزدیک به شاهکار بود. تئاتری اندیشمند با ریتم کند اما هدفمند.
برای من نمایشنامه همیشه مهم بوده و خواهد بود اما فضاسازی یکدست این نمایش و خفقانسرایی که رمضانی با هوشمندیاش خلق کرد، جور کمتوانی نسبی نمایشنامهٔ آن را بهخوبی کشید.
تنها لازم میدانم در حد خودم در جواب دوستانی که به صدای آرام (صدای بسیار ضعیف. اصلاً بخوانید بینهایت ضعیف. یا حتی سکوت مطلق.) این اجرا معترضاند بگویم اگر صدای دیالوگهایی که در این نمایش میشنویم ذرهای بلندتر از این میبود، «صدای آهستهٔ برف» هرگز برایم ماندنی و ستودنی نمیشد.
((مگر صدای ما در مقابل گرگهای متجاوز اطرافمان که ما را بیرحمانه ترساندهاند و در توهم سقوط بهمن خفه کردهاند، بلندتر از این است؟))
جابر رمضانی! واقعاً و سهباره خسته نباشی. درود بر تو.
🎖️امتیاز شخصی: ۹ از ۱۰