نمایش در یک لحظه برایم تبدیل به شگفتی شد، لحظهای که به یکی از شخصیتها اجازه دادند با صدا سخن بگوید. لحظهای که صدا-بودنِ صدا در آنی نمود خاصی
... دیدن ادامه ››
یافت و به بیصداییِ کنشهای رؤیای شخصیت اصلی معنایی تازه داد. بیصداییِ خوابها و فیلمهای صامت فقط یکی از وجوه مشترک آنهاست. شاید زمانی که فیلمها صامت بودند مجال خاصی به رؤیا میدادند. زمانی که صدا تنها به موسیقی محدود بود و هنگامی که فیلمها را میدیدیم گوش در تجربهٔ سینما-رؤیا از این لحاظ فراغت و آزادی خاصی داشت. گذشته از مسائل اینچنینی، نمایش آنقدر از حس زندگی پُر است و هنر بازیگرانش آنقدر در بازآفرینی ژستهای جهان سینمایی چاپلین خیرهکننده است که برای دقایقی احساس کردم در بیداری رؤیا میبینم. دمتان گرم!