زمان چیز عجیبی ست !
آنچنان زخم ها را مرهم میشود که انگار میکنی هیچ وقت ، هیچ جا و هیچ کسی زخمی نزد .
زخمهایی که از نگفتن ها دهان باز کردند
از نگفتن دوستت دارم ، از نگفتن دلتنگتم ، از نگفتن کاش بودی ، کاش نمی رفتی ...
و گاهی از گفتن ها
چهار دقیقه روایت غیاب است ناپدید و محو شدن .
همان چهار دقیقه روایت حضور است
بودن و پایدار شدن
زمانِ به وجود آمدن ، ماندن و از بین رفتن
و از همه بد تر ، در بین ماندن ، نه ماندن و نه رفتن ، نه ترک کردن و نه ترک
... دیدن ادامه ››
شدن
چهار دقیقه ها ی تا مرز مردن و نمردن ، تا مرز رفتن و نرفتن
باید غرق شد ، در همه چیز
چهار دقیقه و همان چهار دقیقه تمام زندگی ست نه بیشتر و نه کمتر
به نقل از کارگردانان محترم...... عالی بود