اِتی یِن ، اصالتی که هست و نیست !
در طول نمایش تمامی کاراکترها تا حدی فرصت از خود گفتن ، تجربه فرار و فرود و تهی بودن خویش را داشتند اما در
... دیدن ادامه ››
این میان اتی ین استثنا بود ! گویی که اون نماد اصالت است . او هم در صحنه آغازین بود ، هم در صحنه پایانی و از ابتدا تا انتها تقریبا نقش گیرنده را داشت . کاراکترهای بقیه را واکاوی می کرد در عین حال حدالامکان از ایجاد تنش خودداری می ورزید تقاضاهایشان مبنی بر سیگار ، تلفن ، خوراکی و ... را رد نمیکرد و تعلقی به اشیا نداشت مثلا در جایی میگفت که نمیخواهد بیسکوییت هایش مزاحمی برای بستن بار و بندیلش باشند انگار که دغدغه های مهم تری در سرش دارد . اما با وجود این نمیتوانست خود را در بین بقیه جا بدهد چراکه گویی از جنسشان نبود و شاید هم با این پرسشگری اش دنبال هم جنس خود میگشت ! دو سال بود که کار پیدا نکرده بود و از نظر من این امر ناشی از عدم همرنگی اش با محیط بود . در جایی دیگر از تجربه مسخره شدن در مدرسه و غیرعادی تلقی شدنش را پیش می کشد و جایی هم به تراس بزرگ و دلباز روستایی که در آن بزرگ شده بود سخن میگفت و تراس های امروزی را در قیاس با آن هیچ میپنداشت . نوشیدنی خاص و اصیل خودش را داشت همچنین غذای مخصوصی که پاتو نام داشت را از شخص خاصی و بواسطه خاله اش در روستا تهیه میکرد که به گفته خودش آن شخص خاص ( که نماد اصالت است ) مرده و خانه اش نیز متروکه شده ! اتی ین بعضا نیز وجودش را به همه کاراکترها با سکوت نشان میدهد بعضا هم همکلامشان می شود و حتی در آخر نیز با موریس هم نشین می شود و پیشنهاد دوتایی تراس رفتن را به او می دهد ! اینجاست که معلوم می شود ممانعت پیشین وی از تراس رفتن موریس صرفا برای ختم مجادلاتِ بیهوده بوده و وی سعی میکرده است از این طریق توجهات را به سمت کاراکترها و بحران هایشان ببرد و به آنها فرصت واکاوی بدهد بلکه به فقدان اصالت آگاه شوند ، سیگار و خوراکی و ... بهانه ای برای گفتگو نشوند و افراد به بحث در مورد مشکل اصلی و اصالت بپردازند . اتی ین ، با بازی درخشان احمد ساعتچیان ، فقدان اصالت را یادآور می شود . اصالتی که نیست !