مار بازی رو دوست داشتم. اعتقاد دارم گاه تاثیر یک اثر هنری سهل و آسان از پیشرفته ترین جلسه های تراپی بیشتره. اجرای خانم رهنما و اقای دیرباز هم زیبا بود. به ساده ترین شکل نقشها را باورپذیر و دلنشین کردند. اما در عجبم از کم کاری آقای دیرباز در تئاتر، توانائی بالائی دارند. مثلا از دیشب چند تا تئاتر تو ذهنم اومده که اگر کامبیز دیرباز تو فلان نقش بود چقدر خوب می شد.
مساله ای که من در این اجرا برام عجیب بود سیر کار از کمدی به جدی و تلخ شدن خیلی یکباره و یهوئی بود. (تقریبا نزدیک پنج دقیقه آخر البته اگه در محاسبه زمان اشتباه نکنم). یعنی تماشاچی یکباره از یک فضای شاد پر از خنده (بخوانید قهقهه) میفته تو یه فضای غم انگیز.غم انگیز صرف که کفه ترازو رو به نفع زن میبره بالا و باعث میشه با احساس دلسوزی در مورد زن سالن رو ترک کنیم. کاش پایان معقولتر و منصفانه تری داشت.
خانم رهنمای عزیز لطفا یه کم صندلیتون رو بکشید عقبتر، ماها که تو منتهی الیه باکس E بودیم فقط صدا داشتیم از میمیکهای بامزه صورتتون محروم بودیم.