بیش از آنکه مانند نسل ابترِ امروز بر علیه دین و مذهب قیام کنم و با شیوههای فستفودی مبارزه و شعار سیاسی سر دهم و با هنجارهای ظاهری جامعه عناد بورزم و دلخوش کانداکشنهای پلتفورمهای اینترنتی و ماهوارهای شوم؛ از سقوط اخلاقی جوامع (علیالخصوص در ایران)، وادادگی در برابر مصرفگرایی و تلذذجویی طبقات اجتماعی، تعطیلی اندیشه، سقوط آزاد هنر در وطنم، تن دادنِ تام به قشرینگری و انفعال، مشغول شدن به بازی با بدعتها و سنتهای احمقانه و تاریخ مصرفگذشته (از جمله نوروز) هراسان، بیمناک و بیزارم.
سالهاست (شاید کمتر از یک دهه) دیو پلشت، بدقواره و متعفن نوروز را از روزها و فرهنگ زندگیام حذف کردهام و تن به این شوی ناموزون، بیثمر و اخته ندادهام. تنها کامجویی من از این جرثومه بهره جستن از تعطیلات آن و فرار از مدنیت زشت پایتخت و پناه بردن به نقطهای بکر و سادهتر در یکی از نقاط کشور و اندکی آساییدن، مطالعه، عبادت و تفکر است.
#نه_به_نوروز
از: خود