از کسانی که تئاترهای «زندگی در تئاتر» و یا «سیزیف» را دیدهاند، و یا این دو را ندیدهاند و تعریفش را شنیدهاند و یا حتی تعریفش را هم نشنیدهاند اما به هنر تئاتر علاقهمند هستند دعوت میکنم متن زیر را بخوانند:
بیپرده و به ضرس قاطع میتوانم بگویم که زندگی در تئاتر اگر بهترین تئاتر دو سال اخیر نبوده باشد، یکی از بهترین ها است! بازیهای روان آن تا سالها میتوانند سرمشق کلاسهای بازیگری باشند، و کارگردانی بی نقص آن هم مثال زدنی است. اگر فکر میکنید که این یک نظر شخصی است، شما را دعوت میکنم که از افراد بیغرض فعال در این زمینه، درمورد کیفیت این اثر پرس و جو کنید، تا ببینید معجونی که محمد برهمنی به خورد بازیگرانش میدهد تا صحنه را به آتش بکشند(*)، برای همهی تماشاچیانش مورد سوال است.
حالا چرا این تعاریف را اینجا آوردهام؟ چون گویا مرکز هنرهای محترم نمایشی به دلایلی که گویا چندان صحیح هم نیست، این اثر را که از شانسهای مسلم جوایز جشنوارهی تئاتر فجر بوده است از دور داوری کنار گذاشته است!
تندیس جشنواره کمترین چیزی است که میشد به عنوان پاسداشتی برای زحمات چشمگیر اینگروه قائل شد، و حالا جشنواره به دلیل اینکه این تیم یکبار پیش از این در بخش «مهمان جشنواره» حضور داشته است، همهی ما را از لذت دیدن تندیس در دستان عوامل این تیم محروم کرده است.
این یادداشت به پاس تمام گریهها و خندههایی که به این تیم مدیون هستیم گذاشته شده تا خواستار آن شود که اگر تصمیم اشتباهی گرفته شده، در آن تجدیدنظر شود... اگر که این صدا بتواند به جایی برسد...
#زندگی_در_تئاتر
.
(*): این جمله نقل به مضمون از یکی از کامنتهای مربوط به تئاتر سیزیف است.