من تا الان فکر نمیکنم همچین کامنتی برای هیچ نمایشی گذاشته باشم. دلیلش شاید ارزش و احترام زیادیه که برای نویسنده عزیز این کار قائلم.
با احترام به گروه نمایش و خسته نباشید بهشون، کار خیلی بد اجرا شده بود. اولن اضافه شدن برخی صحنهها، مثل صحنه اول، بیدلیل بود به نظرم. اگر بنا به ایجاد تغییر بود به شکلی که هدف نمایشنامه حتی در ابهام بره، باید ذکر میشد. این مسئله به خصوص در صحنه آخر خیلی عذاب آور بود. صحنه آخر کامو، تقابل ماریا و ایده زندگی یا خدای کامو بود، که چشم به کمک اون داره و دست رد به سینهاش میخوره. نه اون اتفاقاتی که نشون داده شد.
اما نکته منفی نمایش، بازی نقش مارتا بود. به کرات تکرار میشه که مارتا نمیخنده و خوشحال نیست، در حالی ما مرتب شاهد لبخند ایشون بودیم و خیلی پرانرژی بودن. چطور نقش اول کامو میتونه اینقدر انرژی داشته باشه؟
دکور رو من دوس داشتم، بازی نقش مادر و پسر(یان) هم خیلی خوب بود.
باز هم خسته نباشید میگم به گروه، امیدوارم شاهد پیشرفتتون در کارهای بعدی باشیم :)