ما در سینمای ایران عموما دو دسته فیلم داریم .
دسته اول فیلمهایی هستند که کمدی در سطح پایین و شوخی های جلف و بدون فیلمنامه است
دسته دوم که ساختار قوی تری دارند فیلم هایی است واقع گرا و تلخ و نا امید کننده ، فیلمهایی که برشی از زندگی هستند که معمولا به همه می گویند ما بدبخت و نا امید هستیم و در هیچ کدام از این فیلمها امیدی زنده نمی شود یعنی وقتی از سینما بیرون می آیید دردهایتان زخم باز کرده و ناامیدتر از گذشته به خانه بر می گردید شاید هم به بخت خود و فضایی که در آن قرار دارید هم شکایت کنید ، در کل می خواهم بگویم که صنعت سینما در کشور ما خاصیتش این است که دردهای تو را به یادت می اورد و نه چیزی بیشتر از آن
اما حالا می خواهم بگویم بمب یک عاشقانه بعد از مدتها ساختار شکنی کرده و به شما می گوید که فیلمی جدای آن دو دسته بالا خواهید دید .
خیلی وقت بود در سینما فیلم خوب ندیده بودم ، دوستش داشتم
تنها نکته ای که به نظرم اشتباه اومد پسر بچه داستان در آخر فیلم بی جهت حذف شد و باید در پایان داستان باقی می ماند و دوم اینکه فضای جنگ و دهه ۶۰ را نتوانست به خوبی نشان دهد ، در کل فیلم خوبی بود و به نظرم تهیه کننده های سینما به جای اینکه پول های زیادی را در کشورهایی مثل برزیل ،کانادا ،
... دیدن ادامه ››
تایلند و یا هند خرج بکنند بیایند و این هزینه ها را برای فیلم هایی مثل بمب یک عاشقانه بکنند هم سینما پیشرفت می کند و کمی هم امید و عشق را در دل مردم زنده می کنند .