نشد یه پاریس بریم دست تو دست زیر بارون روى این سنگفرش ها گز کنیم ببینیم چه حالى میده؟ چه حالى میده؟ چه حالى میده که سنگفرش هاى حسن آباد نمیده، والا اونجورى که من زیر بارون روى سنگفرش هاى حسن آباد برات رقصیدم خودِ پاریس مى رقصیدم هفت هشت تا ستاد امر به معروفشون چپ مىکرد روم! تو گفتى پاریس ستاد امر به معروف نداره گفتم اگه شانس ماست که یهو ون گشت ارشاد از زیر برج ایفل دستى میکشه..
دردسرت ندم! الان سعید سنگو میزنه به شیشه، گیتار به دست میاد زیر پنجره میخونه: این درو وا کن باد بیاد!
بعد من باس بگم کیه کیه؟ بعد بگه منم منم! من اومدم تا به موهات گل شقایق... موهات... موهات لعنتی...
من اگر یکبار دیگه به دنیا میومدم، با خودم با تو مهربون تر میبودم. همین حالا هم یه محل صدام میکنن علی عشقی. ولی به جووون موهات قسم، همه ی حواسمو جمع بودن میکردم. من رو حرفم هستم، اما نه که بگم "ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد" نه نه حاجی! تابستون کوتاهه، میخوریم، میکنیم برف و بارو! من رو حرفم هستم. ایمان بیاوریم! به کسی که می ماند..
یادته برات میخوندم: فقط دلم میخواهد معجزه ام شادی چشمهات باشد؟ من پیامبر لبخندم؟