مونولوگ ها، دیالوگ ها، نورپردازی، ارجاع ها، طعنه ها و شیطنت های آشکار و پنهان، همه ویژگی های نویسندگی و کارگردانی جناب حمیدرضا نعیمی است. کِیف
... دیدن ادامه ››
می کنی از جملاتی که تا مدت ها، ذهنت رو درگیر می کنه.. سالن رو ترک می کنی، اما اونا دنبالت میان و مدام می زنن رو شونه ات ، بهت یادآوری می کنن: حواست هست؟! ای بابا تو هم که ...
اوایل اجرا، نورپردازی طوری طراحی و اجرا می شه که برای لحظاتی، نیمی از صورت هانا و نیمی از صورت کامران دیده می شه ... این ظن می ره که این دو سر و همسر، مکمل هم خواهند بود یا شاید همه ،نیمه ای تاریک داریم ... ؟
اما تمام وجود آتشنشان غرق در نوره... بعید می دونم این طراحی ها فکرنشده و اتفاقی باشه ...
روانشناسی که هیچ از هیچ نمی داند جز رشته ی خودش؛ چیزهای جسته گریخته ای هم که می داند، ناقصند و از "شنیده"هایش ... اهل کتاب و خواندن و جستن نیست ...
این نمایش رو باید روی نگاتیو آورد ... حیفه در آرشیو تاریخ تئاتر ایران نباشه ...
متاسفانه، در اجرای دیشب (9 مرداد) خانم مرجان فریقی روی صحنه نبودند ... نمی دانم نقش مکمل در پشت صحنه داشتند یا غایب بودند.