در روزهای پایانی، موفق به دیدن این نمایش شدم.
هرچند سه سطح انتظار از کیفیت نمایش با مشاهده نام استاد محمد یعقوبی بالا میره و صد البته که این انتظار برآورده نمیشه!
با اینکه نمایش با پرسشی در مورد درستی یا نادرستی دروغ شروع میشه، ولی به نظر من موضوع این نمایش بیشتر به ملاحظه کاری آدم ها برمیگرده که ضرورت زندگیه.
یک دروغ بزرگ (مثل خیانت در نمایش خشکسالی و دروغ) میتونه ساختمان یک زندگی رو یک شبه ویران کنه. دروغ های کوچک یا عنوان کردن واقعیت های تلخ به صورت ناخوشایند و بدون ملاحظه هم در صورت تکرار شدن در طی زمان (مثل شش سال در نمایش برلین) میتونه ساختمان یک رابطه رو ذره ذره ویران کنه.
پس موضوع، صرفاً حل کردن آخرین دعوا و مشاجره نیست، چون بقیه زخم ها هنوز بر ساختمان این رابطه وجود داره و با حل شدن آخرین بحث موجود، هنوز امکان بر هم خوردن رابطه خیلی زیاده و روز دیگه ای از جای دیگه ای ضربه میخوره.
نمایش میخواد بگه: اگر دروغ های بزرگ نمیگین و مثلاً خیانت نمیکنید، در مسائل کوچک هم بی ملاحظه نباشید. چون هردو به یک اندازه میتونن به رابطه آسیب بزنن.