در سال 85 افتخار شاگردی استاد امجد در کلاس نمایشنامه نویسی را داشتم
از اون سال تا به الان حسرت یک حرف نگفته به استاد امجد را به دوش می کشم که امیدوارم دوستان مشترک زحمت این وام را بکشند.
دوست داشتم به استاد بگم بعد از اون ترم دیگه از هر فیلمی لذت نبردم و به هر چیزی نخندیدم. دیگه فهمیده بودم چه چیزی ملاک هست و چه چیزی ملاک نیست. الان مردم به چیزهایی می خندن که من نمی خندم و من به چیزهایی می خندم که مردم نمی خندن.
ممنونم از این پارادوکسی که به من هدیه دادین.
یادم هست هنرجوها همه دوست داشتن استاد امجد حرف بزنه و ما گوش کنیم. مثل نوشتار ایبسن، استاد امجد یه جمله می گفت و ما ده ها جمله می شنیدیم
بی صبرانه منتظرم این نمایش ببینم