در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مازیار نیشابوری درباره نمایش هملت در روستای مردوش سفلی: خسته نباشید و امیدوارم اینکه من مهرداد و شیرین و گروه اگزیت رو دوست دا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:36:21
خسته نباشید و امیدوارم اینکه من مهرداد و شیرین و گروه اگزیت رو دوست دارم تاثیری رو مطلبم نذاره و مثبت و منفی اجرا رو مستقل از این علاقه عمیقم به گروه و افرادش بتونم بیان کنم مثل همیشه در حد توانتون و امکاناتتون تلاش کرده بودید و زحمت کشیده بودید این چیزی هست که از اجرا کاملا مشخص می شه فهمید
خوب برای من یه کم متفاوت تر بود چون قبلا یک اجرای دیگه از همین متن رو باز هم به کارگردانی مهرداد دیده بودم که البته از اقبال خوب همون شروع دوستی و آشنایی ما هم شد یکی از نکات خوب کل اجراهایی که گروه اگزیت روی صحنه می برن تلفیق اجرا و مدیا است البته اونم مستندات، فیلمها و کلیپهایی از آرشیو اروپای شرقی که با توجه به اشتراک زمانی و مکانی با متن نمایشنامه کاملا روح مشترکی را دارا می باشند من گرچه مسئله ای رو که دوست عزیز ذوق زده داشتن یعنی انفصالهای مقطعی ارتباط تماشاگر و اجرا رو نداشتم یا اگه هم داشتم انقدری ضعیف بوده که بتونم ازش چشمپوشی کنم اما باید بگم یکی از ایرادهایی که به این کار بیشتر شاید به کارهای قبلی کمتر باید بگیرم (که البته خودم معتقدم این ایراد زیاد متوجه تیم نمی شه) اینه که انتظار تماشاگر اینه که همین روح اروپای شرقی دوره تسلط دولتهای به اصطلاح کمونیستی رو که تو مدیاها و متن نمایشنامه می بینه در بازیها، چهره ها، حتی طراحی لباسها و .... هم ببینه شاید من اشتباه می کنم اما من این رو ندیدم. شاید چون علاقه زیادی به مطالعه متون ادبی اون برش تاریخی دارم توقعم زیاده اما منظور من دقیقا اون فضایی هست که در آثار هرتا مولر، بهومیل هرابال، سولژنیتسین و ... می بینیم همون وضعیت مردمان تحت سلطه خالی از امید البته به این علت گفتم این ایراد به تیم اگزیت خیلی وارد نیست چون توقع من خیلی زیاده در واقع معتقدم از آب در آوردن متونی مثل متنهای ادبی اروپای شرقی دوران کمونیسم بشدت مبتنی به عنصر تجربه زیسته است که شاید در گروه اگزیت تنها کسی که این تجربه را با پوست و استخوان لمس کرده خود مهرداد است. و این از آب در آوردن خیلی سخت است مستلزم فضای وهم، سرد، تاریک، مبهم و ... است شاید اسم این رو نقد هم نتونیم بذاریم چون این نوع نگاه من به اون فضا است که خیلی هم شخصی است هر کس دیگری می تواند متفاوت از من ببیند اما خوب متعهد به بیان نگاه خودم هستم
دیگه بعد این مدت استعداد و خلاقیت این گروه در انتخاب متن های بی نظیر نگاه متفاوت و حذف فاصله صحنه و تماشاچی کاملا اثبات شده و نیازی به ... دیدن ادامه ›› تمجید نیست
تلاش گروه در تربیت بازیگر و کشف استعدادهای بالقوه و دادن اعتماد به نفس به جوان ها و .... به شدت قابل تقدیر است. خدمتی به فرهنگ از که نتیجه اش در نسلهای بعدی تاتر دیده خواهد شد.
ممنون مازیار جان. امیدوارم فرصتى پیش بیاد تا سر فرصت بتونیم حسابى در مواردى که گفتى گپ بزنیم. اتفاقا فکر مى کنم خیلى هم خوبه که توقع بالایی دارى و خوشحال میشم که این سردى رو از نگاه تو بیشتر درک کنم و همینطور شکل روابط رو...امیدوارم هر چه زودتر این فرصت پیش بیاد. ممنونم که اومدى و تجدید دیدارى شد دوست عزیز.
۱۹ مرداد ۱۳۹۵
مازیار عزیز من مطمئنم که انسان تک بعدی نیستی ولی «من از فضای ادبیاتی صحبت کردم که متن نمایش نامه ای که اجرا می کنی متعلق به آن ادبیات است» همان استریو تایپ است. ادبیات را اینطور بنا به گواهی چند نویسنده و چندین کتاب از یکی دو کشور دسته بندی کردن خود کلیشه ساختن است و برای شما ادبیات در آنجا شاید خلاصه می شود ولی لزوما این تمام داستان نیست و افراد دیگری چه بسا با نگاهی کاملا متفاوت در قالب آن ادبیات کار کرده و فضای متفاوتی ترسیم کرده اند. نگاه برشان و سبک او کاملا متفاوت با این تصویر شماست و برای همین اصولا ترجمه شده تا متفکران کنجکاوی چون شما را با نگاهی متفاوت آشنا کند.
برای آشنایی بیشتر اگر علاقه داشته باشی فیلمی براساس این نمایش ساخته شده که می توانی به دیدنش بنشینی - محصول ۱۹۷۴ به کارگردانی کرستو پاپیچ:
https://www.youtube.com/watch?v=DhvhisI6WHs
۲۰ مرداد ۱۳۹۵
ممنون مهرداد حتما روی این موضوع بیشتر کار می کنم
۲۰ مرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید