نگاهی به نمایش «شینیون»
شینیون روایتگر تعفن بیهویتی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✍ تسنیم - علی رحیمی
«شینیون» روایتگر زندگی چهار نفر است که در فضای ناکجاآبادی گیر کردهاند و از طریق یک سیستم اداره میشوند. وظیفه آنان این است که با تراشیدن موهای سرشان، صد کارتن مو آماده کنند تا جواز آزادی بگیرند؛ اما زمانی که کارتنها به شماره 99 میرسند، کچلی دامنگیرشان میشود و دیگر قادر به پر کردن کارتن باقیمانده نیستند. در نتیجه سه نفر از آنها به اعتراض پوست سرشان را میکنند تا شاید با دلسوزی کارفرما روبرو شوند و راهی به رهایی یابند؛ اما آنها اسیر سیستمی هستند که عاطفه ندارد. لذا هیچ تغییری در روند زندگیشان ایجاد نمیشود و دور باطل بیگاری تلقینی ادامه
... دیدن ادامه ››
مییابد... .
تمرکز نمایش بر زندگی بیهویتی است که بر عصر جدید حکمفرما شده است. سیاستی که سالیان درازی است نگرش سرمایهداری را با شعار «یکسانسازی شکل زندگی» در مسیر تغییر در تفکر آدمی بر توده تحمیل میکند. تغییری که ناخواسته قدرت تصمیمگیری را از جامعه میگیرد و فرهنگ جدیدی را شکل میدهد که به مرور آدمی را کورکورانه تسلیم تصمیمات رهبران فکری میکند، فرهنگی با اسلوب تودهای...
نگرشی که دو نظریهپرداز شهیر مکتب فرانکفورت یعنی آدرنو و هورکهایمر پس از وصف ایدئولوژی حاکم بر «صنایع فرهنگی» بر آن صحه مینهند:
«... فرهنگ تودهای صرفاً ابزار سلطه و استیلاست، هیچ نسبتی با مقاومت در مقابل قدرت ندارد و نهایتاً سرنوشت آن با سرنوشت سرمایهداری سازمان یافته گره خورده است. فرهنگ تودهای از بالا تحمیل میشود و به وسیله بروکراسیای ساخته میشود که در خدمت سرمایهداران است و مخاطبان آن مصرفکنندگان منفعلی هستند که مشارکتشان محدود به انتخاب میان خریدن و نخریدن است...».
در حقیقت شینیون را باید به نوعی تداعیگر این نگاه مکتب فرانکفورت بر تسخیر ذهن توده توسط رهبران فکری غربی عنوان کرد. تفکری که سیاوش حیدری نویسنده نمایش به زیبایی بر آن تلنگر میزند و حسین پوریانی طراح و کارگردان نمایش با بازیگردانی خارقالعاده و طراحیصحنه قابلتحسینش بر آن صحه مینهد تا با حذف حاشیههای زندگی امروزی، در یک مدل فشرده نشان دهند که توده بیهویت چگونه زیر سلطه تفکرات سرمایهداری در دور باطل زندگی اسیر میشود.
آنها برای القای این هدف صحنهای ساده متشکل از زمینی پر از سیگارهای سوخته و کارتن های روی هم چیده شده مملو از موی سر میسازند که دورتادور آنها را دایرهای قرمز محصور کرده است. دایره ای که تجسم دور باطل زندگی است.
پرسوناژها محو در کارند، سختکوش و پرتلاش، هدفشان رسیدن به نقطهای است که کلید رهایی را نشانه میگیرد و برای تسکین دردهای امروزشان سیگار را بهترین بهانه کردهاند، غافل از آنکه لحظه به لحظه امروز را فدای آرامشی میکنند که هیچ احتمالی برای تحقق آن نیست و این همان زندگی بیتدبیرانهای است که امروز توده مردم با آن روبرو است. تودهای که از صبح تا شب بیهدف میدود و تمام آنچه از این دویدن کورکورانه کسب میکند صرف آن چیزی میشود که رهبران فکری با شعار زندگی بهتر از طریق بمباران تبلیغات رسانهای برای آنان تجویز میکند. غافل از اینکه این دور باطل پایانی ندارد.
تسخیر روح تدبیر و هدایت توده به سمت اندیشه لحظهای به عنوان یکی از اصلیترین برنامههای رهبران فکری غرب در هدایت توده به سمت ارزشهای از پیش تعیین شده را حسین پرویانیفر در پرده آخر، آنجایی که یکی از چهار پرسوناژ- آخرین اسیر در فضا- با وجود ممانعت با تجربهترین اسیر، تصمیم به کندن پوست سر میگیرد به زیبایی نشان میدهد؛ اعتراض آغاز میشود، اولین نفر راه را برای بقیه باز میکند و دو نفر دیگر ناخودآگاه تصمیم به ادامه راه او میگیرند غافل از اینکه این اعتراض همهگیر هیچ تأثیر در گردش این دور باطل ندارد و با صدای بوق سیستم بار دیگر زندگی ادامه مییابد... .
«شینیون» را به حق باید یکی از بهترین نمایشهای حال حاضر تهران بنامیم که با نمایش پوچی و بیهویتی نقد موثری از این فضا ارائه میدهد، نمایشی که یک گروه دانشجویی با کمترین بضاعت بر صحنه برده و با خلق ایدهای به روز، هوشمندانه و متفکرانه از دنیای امروز توده توانستهاند برگزیده هجدهمین جشنواره تئاتر دانشجویی و کاندیدای بهترین کارگردانی، بهترین نمایشنامه و بهترین طراحی صحنه شوند.