سیب هایی که می تراود از تو...
از بیم عشق می گریزم
اما انگار یادم رفته است
این جهان پهلو به پهلوی من هر روز و هر شب پر میشود،
از عطر چشمهایی که عاشقانه
این پریشان های خرمایی راهم اغوش کهنه شراب دستهایت کرده اند...
از بیم عشق می گریزم
اما
به یاد نمی اورم
این افتاب گردان تنها تنهاییش
... دیدن ادامه ››
را به باد داده است...
این افتاب گردان روزهاست ،که
در بیراهه های شعری که پشت به افتاب
به خواب رفته است
خواب باغی را میبیند
که سیب هایش تکثیر بوسه های توست...