گِل نماید آب باران توده ای از خاک را...
شستشو بیهوده باشد،دیدهٔ ناپاک را...
هرچه رویداز زمین بسته به بیخ وریشه است...
میشود آیا که گُل سازی خس و خاشاک را؟...
گرهزاران سال طبق میل او حرکت کنی...
نیست ممکن صاف سازی تو دل شکاک را...
میدهی تاوان سَرت،چون کاوه زیر پای دون...
گربخواهی رام سازی دد منش ضحاک را...
اینچنین سَر میخورد از شبپره خفاش کور...
نیست لازم حربه های مختلف سفّاک را...
«جواد»