در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مهرنوش رحیمیان درباره نمایش کالیگولا: کالیگولا، واژه ای به معنای چکمه کوچک، لقبی بود که کایوس چندان دوست نمی
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 08:11:49
کالیگولا، واژه ای به معنای چکمه کوچک، لقبی بود که کایوس چندان دوست نمی داشت.
نوشتن در مورد داستان پردازی کالیگولا و حسی که بعد از دیدن اجرای آن داشتم چندان راحت نیست. شاید علت اصلی شکل گیری این تصویر ذهنی، تجربه مجموعه ای از حس های متضاد مثبت و منفی در طی اجراست. کشسانی و ابهام با شروع طولانی و تا حدی خسته کننده تئاتر کاملاً درک می شود که این امر به این دلیل است که اجرا بیشتر از حد معمول بیننده را در فضای پیش مقدمه وار داستان نگه داشته و تا حدی خسته و گیج می کند. با این حال بازی قوی تعدادی از بازیگران (من جمله صابر ابر) از رخوت به وجود آمده می کاهد.
در ابتدا تا مدت زیادی بیننده در ابهامی در خصوص روابط میان افراد است و نمی تواند این را درک کند که افرادی که به عنوان خدمه می بیند در واقع گارد سلطنتی هستند- که مجازاً در حال پختن آش برای سزار (شکل دهی مبهم نقشه ای برای کشتن کایوس) هستند- تا جایی که کایوس مستقیماً می خواهد از نظر مشورتی آن ها برای رسیدگی به امور خطیر مملکتی استفاده کند.
نکته قابل ملاحظه ای که داستان پردازی و اجرا به خوبی از عهده به منصه ظهور رساندن آن بر می آیند فضای اعتراض خاموش و مسکوتی است که بهای ادامه دادن آن کشتن ضحاک وار تعدادی از اعضای گارد توسط کایوس است. هر یک از نزدیکان به طریقی در معرض شقاوت و ایذاء قدرتمندانه و مستبدانه کالیگولا قرار گرفته اند اما هنوز توان برخاستن و تقابل علیه او را نداشته و به بلوغ و پختگی لازم برای اجرا این تصمیم نرسیده اند. عده ای از معترضین قبل از آن که فرصت اعتراض بیابند کشته می شوند؛ عده ای سرسپردگی دارند و علیرغم مشاهده خباثت سزار، معترض نیستند (مباشر و معشوقه) و شاعر نیز برای رهایی از رنجی که از شرایط می برد ... دیدن ادامه ›› علیرغم تصمیم به کشتن کالیگولا در نهایت شرافت، تصمیم به ترک قصر می گیرد. در این میان تفاوت سطوح در صراحت و شجاعت مدبرانه نزدیکان به کالیگولا به زیبایی به تصویر کشیده شده است.
صداها و پوزیشن های بیمارگونه بازیگران، نشان از نوعی روان رنجوری ناشی از استبداد و جوری دارد که بر آن ها می رود. در میانه داستان، معشوقه در مکالمه ای که با شاعر دارد صحبت از رنجی پوشیده می کند که به دلیلی پرده برداری از آن را به بعد موکول می کند؛ با این وجود مابقی داستان به این نکته نمی پردازد.
رابطه جنون و کشش و جذبه ماه و یا هرگونه تاثیرپذیری از ماه، نکته ای است که نه تنها در ادبیات غرب بلکه در ادبیات شرق به ویژه ادبیات فارسی به آن پرداخته شده است. در این بستر گفته می شود که مجانین نمی بایست به ماه بنگرند چرا که این امر موجبات تشویش ذهنی بیش از حد آن ها را فراهم می آورد. واژه Lune (ماه) با ریشه ای لاتین و رسوخ آن در واژه Lunatic (مجنون) حاکی از این رابطه ریشه ای است. در سراسر داستان سرگشتگی سزار در پی ماه و به دست آوردن آن حاکی از روان رنجوری اوست.
زوال سلطنت چهار ساله و کوتاه کالیگولا در طی داستان با لاغرتر شدن ماه روی پرده به تصویر کشیده می شود. موسیقی بی نظیر و بسیار هماهنگ متن با تکرار جمله (هر گاه که نزدیکی من طعم خون را در دهانم حس می کنم) حس ترس و یاس و غم را بارها و بارها در بیننده تداعی می کند. با این وجود تکرار بی اندازه این موسیقی زیبا برای بیننده گاهی خسته کننده می شود.
درجه تناسب این اجرا برای سنین کودک و نوجوان، به اعتقاد من نسبتاً پایین است. کالیگولا ، سزار بی اخلاقی است که به روایت تعدادی از محققین در بی اخلاقی او در تاریخ بزرگنمایی شده است؛ با این وجود داستان نمایش حاکی از خرده داستان های روایت کننده بی اخلاقی های سزار است که از چشم کودکان پنهان نخواهد ماند.


تناسب اجرا برای کودک و نوجوان؟؟؟
چه کسی به چه دلیلی تصور کرده کودکش می تواند این اجرا را تماشا کند؟
۲۴ شهریور ۱۳۹۴
البته نمایش خوبی بود و بازیگر ها خیلی زحمت کشیدن مخصوصا خانم پناهی ها ولی در کل من از متن زیاد خوشم نیومد ولی زحمت کشیدن خسته نباشن ولی فقط برای یک بار ارزش دیدن داشت
۲۸ شهریور ۱۳۹۴
به نظر من هم برای کودک و نوجوان تئاتر مناسبی نبود و چه بسا اونها رو از تئاتر دلزده کنه.برای هر رده سنی باید از برنامه های مناسب و جذاب سن خودشان استفاده کرد.
۲۲ مهر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید