نقد
نقد را «سره از ناسره جدا کردن» و «شناختن محاسن و معایب» گفتهاند. شاید نقد کردن تداعی گر ترکیب "نقد کردن پول" باشد و باید گفت که در واقع نیز چنین است.
در قدیم ، وقتی درهم ها را به صورت سکه های زر و یا فلزات دیگر می ساختند، جدا کردن سکه های سره (اصل یا خالص) از ناسره (ناخالص و تقلبی) را نقد کردن پول می نامیدند.
نقد به مفهوم داوری و قضاوت "دوجانبه" در مورد یک گزاره نیز هست. این واژه در لغت به معنای «بهینِ چیزی را گزیدن» آمدهاست. به عبارت
... دیدن ادامه ››
دیگر نقد پیدا کردن خوبی ها از میان بدی هاست.
و تعریف جامع برای آن را میتوان در لغت به معنی ارزیابی، بررسی، شناسایی نمودن، زیر و رو کردن، عیبها را نمایاندن و پنهان ها را رو کردن دانست. نقد؛ یافتن و نشان دادن است تا اگر کسی خواست، راهش را بیابد و اگر نخواست عذری نداشته باشد. و در اصطلاح، وارسی و بررسی نوشتار، گفتار یا رفتاری برای شناسایی و شناساندن زیبایی و زشتی، بایستگی و نبایستگی، بودها و نبودها و درستی و نادرستی آنها است.
تعریف و تمجید نقد نیست.
توهین و تمسخر، نقد نیست.
بیان احساسات نقد نیست.
بیان برداشت های فردی از یک اثر نقد نیست.
به رخ کشیدن دانش و فهم و اطلاعات، نقد نیست.
گزارش شرح اتفاق نمایش و یا اثر هنری که تماشا کرده ایم، نقد نیست.
برخی از موارد مذکور محترم و به جای خود خواندنی است اما نمیتوان به آن ها نقد گفت.
شاید بهتر باشد برای اعتلای هنر، رشد فرهنگ و معلومات خود، جلوگیری از افاده های هنری و جلوگیری از توهین و تمجید بیجا ، کمی با معانی و ویژگی های نقد کردن آشنا شویم.
30 ویژگی نقد کردن: (محمود سریع القلم)
1- هدف از نقد و انتقاد، بهتر فهمیدن و دقیق فهمیدن یک موضوع است.
2- هدف از نقد و انتقاد، نزدیک کردن یک فکر و نظریه به واقعیت است.
3- اظهار نظر با نقد متفاوت است: اولی مخاطب خاصی ندارد اما دومی برای اصلاح فکر و سخن و عمل دیگری است.
4- منتقد تا می تواند باید در متن انتقادی خود، سؤال ها و زوایای جدید طرح کند.
5-داشتن یک دیدگاه متفاوت، نقد نیست. مستندات و واقعیت ها، مبنای نقد و انتقاد هستند.
6- نقد شفاهی از نظر مکتوب، بی اعتبار است.
7-منتقد باید دقیق با نقطه و ویرگول از متن اصلی، نقل قول کند و بعد آن را بر اساس مستندات نقادی کند.
8- نقد به صورت مناظره توسط کسانی معتبر است که هر دو طرف در رابطه با موضوع مناظره، متون تولید و چاپ کرده باشند.
9- در مسائل فکری و علمی، مبنای نقد بر واقعیات، آمار و fact ها است. جایگاه تخیلات و توهمات در مدارهای علمی نیست.
10- در جامعهای نقد اعتبار پیدا میکند که افراد متخصص در حوزه تخصصی خود نقادی کنند.
11- اگر منتقد نکتهای ر ا از متن مکتوب متوجه نمی شود، ابتدا سؤال میکند و بعد نقد میکند.
12- پیش ذهنیت از نویسنده یک متن، نقد و انتقاد را مخدوش و بیاعتبارمیکند.
13- به میزانی که انتقادات کلی باشند از اعتبار آنها کاسته میشود. مبنای کار علمی و انتقادی در پرداختن به جزئیات است.
14- بالاترین سطح اعتبار یک فرد علمی و فکری، نوشتههای اوست. سخنرانی و ارائه شفاهی مطالب پایینترین سطح است.
15- منتقد بر نویسنده متن، القاب نمی گذارد.
16- کسی که در یک موضوع تخصص نداشته و متون تولید و چاپ نکرده، به لحاظ علمی نمیتواند انتقاد کند.
17- منتقد، متن و سخن و فکر فرد را نقد میکند و نه شخص او را.
18- کسی که نقد علمی می شود، وظیفه مدنی داردکه به انتقادات پاسخ دهد.
19- نقدی که به آمار و مستندات تجربی و تاریخی اتکاء داشته باشد، معتبرتر است.
20- منتقد در بیان و لحن، شخصی احساسی و عصبانی نیست. ادب و صدا قت او مقدم بر انتقاداتش است.
21- منتقد و انتقاد شونده هر دو باید در یک موضوع تخصص داشته باشند و متون تولید و چاپ کرده باشند.
22- نقاد از این عبارات، فراوان استفاده میکند: حدس میزنم. تصور میکنم. به نظرم می آید. شواهد اینگونه نشان میدهد. آمار چنین تصدیق میکند.
23- نقد فکری و علمی باید مکتوب و علنی باشد اما نقد از رفتار حتماً باید به صورت خصوصی به افراد منتقل شود.
24- محل تحصیل، اساتید و متون علمی منتقد بر کیفیت نقد او بسیار تأثیرگذار است.
25- اندیشه ها سطح اعتبار دارند و به تدریج اصلاح می شوند. می توان با استدلال، مستندات و آمار، اندیشه ها را تکامل بخشید.
26- منتقد باید مراقب باشد تا آنچه که خودش دوست دارد بگوید را به حساب متن دیگری نگذارد و متن او را تحریف نکند.
27- استفاده از کمیت ها، دقّت و اعتبار نقد را افزایش می دهد.
28- علمی ترین متن و علمی ترین نقد آن است که نویسنده، تعاریف خود را از مفاهیم از یک طرف و مفروضات و استوانه های فکری را از طرف دیگر به طور دقیق مکتوب کند.
29- در نقادی و مناظره، مبنای استدلال پژوهش های علمی است.
30- استاندارد گذاری برای نقد و مناظره، مسئولیت دانشگاه ها، متخصصین و انجمن های علمی است.