نوشتن درباره آثاری که دوست نمیداریم ، شاید کاری بیهوده به نظر رسد. منظور از نوشتن زیر سؤال بردن، توهین و نفی وجودی اثر مربوط نیست. بلکه نقد و اظهار نظر درباره اثری است که برای آن وقت و هزینه صرف شده و حاصل سلیقه ی هنری یک انسان است حال آنکه باب میل ما هست یا نیست. از طرفی نوشتن، اظهار نظر و نقد درباره ی اثری ، نشانگر آنست که مواردی تاثیرگذار، قابل توجه و ارزشمند ما را درگیر خود نموده تا زبان به اظهار نظر گشوده شود.
«رونوشت برابر اصل» در معنای کلمات آن، مربوط به اصالت و قدمت یک اثر هنری و اثری است که عیناً بر اساس آن خلق شده به طوری که تمایز میان نسخه اصل و نسخه بدل دشوار است.
"کپی برابر اصل" اثر تولید شده در سال 2009 توسط عباس کیارستمی که متاسفانه ، به تازگی اکران آن در ایران آغاز شده، برای من از آن دست آثار هنری ایست که بسیار ارزشمند و بحث برانگیز است.
اثری که در عین سادگی، سؤالات ، این همانی ها ، هم زاد پنداری ها و دغدغه های آشنای زندگی را برایم به تصویر میکشد. تصویری لذت بخش از جنس خاطرات
... دیدن ادامه ››
تلخ و شیرین ...
داستان زوجی که وانمود می کنند اولین دیدارشان است یا زن و مردی که در دیدار اول، تظاهر می کنند زن و شوهر هستند... کیارستمی فیلم را با این فرض شروع میکند که این دو نفر به راستی اولین بار است که هم را می بینند. در ادامه آنچه می بینیم، نمایشی سیال است که توسط دو بازیگر توانا اجرا میشود. نمایشی از زوجی که به واقع زن و شوهر هستند و یا وانمود میکنند که اینچنین است.
در مقاطعی از فیلم به این موضوع اشاره میشود که چطور واقعیت، همان چیزی است که هنرمند تصمیم می گیرد باشد و اینکه می شود از میانه راه، هنر اصل را به کپی یک اثر تبدیل کرد.
کیارستمی با هنرمندی نشان میدهد "کپی برابر اصل" در زندگی واقعی و در ارتباطات ما به چه معناست. ارتباط عاطفی نیز اثری هنری است که عناصر آن، دو انسان هستند. هنر کیارستمی جایی نقش دلنشین خود را نمایان میسازد که زندگی واقعی و ارتباط عاطفی را بسان اثری هنری میبیند. او به تمامیت اثر و عناصر تشکیل دهنده اثر میپردازد، که اصلش هست یا بوده است ، اما حالا اگر نیست ، اگر از بین برود ، دزدیده شود و یا فروخته شود، آن وقت چه؟
آیا با این شرایط ، کپی کم از اصل اثر دارد؟ وقتی اصل ، نیست ، کپی ارزشش مشخص نمیشود؟ وقتی اصل نیست ، آیا کپی همان اصل نیست ؟ ما به دنبال کدام هستیم ؟ یا اصل یا هیچ ؟ در نهایت ، آیا اصلی وجود دارد ؟
آیا کیارستمی به این سؤالات پاسخ میدهد؟ باید گفت خیر ... این بیننده است که پاسخ این سؤالات را میداند ، چون پرده هایی از زندگی خود را در مقابل دیدگانش میبیند. اتفاقاتی که در زندگی ما رخ داده است شاید مانند پاسخ های سرگردان ، بدون سؤال ، خود آشفتگی هایی باشند که همیشه درگیر آن ها بوده ایم و از طرفی معماهای جدید به وجود آورده است. از این رو ایجاد سؤال نیز ارزشمند است.
کیارستمی بیننده را به سفر میبرد، سفری به درون ، به ژرفای تنهایی ، به اتفاقات ملموس و واقعی زندگی ، به مرزهای شناخت اصل انسان و کپی انسان ، این زیباترین اثر خلقت ... از این رو پرسه زدن در سینمای کیارستمی لذتی تمام نشدنی دارد.
سکانس هایی طولانی در غالب گفتگوی دو زوج به هیچ وجه خسته کننده نیست. کیارستمی در استفاده از طبیعت ، نور ، تغییر زاویه دید دوربین و حالات صورت بازیگران اجازه نمیدهد تا ضرباهنگ فیلم خسته کننده و کسالت آور شود.
بازی بی نظیر ژولیت بینوش همانطور که انتظار میرود متناسب نقش است و اینکه عباس کیارستمی اذعان دارد که "فیلمنامه را به طور اختصاصی برای او نوشتم" ، بی دلیل نیست. اما چرا ویلیام شیملر که خواننده اُپراست؟ با این حال که او پا به پای بینوش به خوبی نقش خود را به عنوان شوهر ایفا میکند. به عقیده کیارستمی دلیل انتخاب شیملر که بازیگر حرفه ای نیست، جدا شدن بینوش از بازیگری حرفه ای و نزدیک شدن او به بازی واقعی در نقش مورد نظر است.
"کپی برابر اصل" از آن دست آثار است که ارزش نقد و تفسیر بسیاری دارد. باید درباره آن خواند ، تامل کرد ، چندین بار تماشا کرد و لذت برد.
تماشای این فیلم رو به همه دوستانم پیشنهاد میکنم.