در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سیده زهرا غیاثیان: پنجاه کارگردان کلیدی تآتر قرن بیستم 29- پیتر اشتاین (1937) جایگ
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 23:40:44
پنجاه کارگردان کلیدی تآتر قرن بیستم

29- پیتر اشتاین (1937)

جایگاه اشتاین کارگردان آلمانی در تاریخ تآتر شبیه به موقعیت یک نوجوان در خانواده اش است کسی که هم عصیان گر است و هم منعطف با اساتید خود می جنگد و از آن ها تاثیر می پذیرد . او به وضوج در آثارش تحت تاثیر برشت بود و سعی داشت با استفاده از میراث استادش استعداد هنری رو به رشد خود را محک بزند .اشتاین در آثاراش با از بین بردن قطعیت ساختار دراماتیک نمایش , قطعیت ساختار اجتماعی را نیز به چالش کشید. این واضح ترین تعریفی است که می توان از اثر حماسی در مکتب تآتری برشت اراعه داد . در سال 1970 اشتاین تصمیم گرفت اصل فاصله گذاری را از حوزه اجرا به نحوه اداره گروه های تآتر آلمان نیز تعمیم دهد اشتاین اصول دموکراسی و برابری را در ابتدای همه جانبه وارد تآتر شوبونه کرد که به تازگی اداره ی آن را بر عهده گرفته بود این اصول ویژگی بارز برخی از نمایشنامه هایی محسوب میشد که او کارگردانی کرده بود . کمپانی شوبونه مجموعه بزرگی بود که اشتاین یکی از سه کارگردان اصلی آن محسوب میشد همه بازیگرها در جلسات روزانه شرکت می کردند در این جلسات در مورد اینکه نمایش چه مسیری را باید طی کند بحث می کردند کارگردان ها حتی تکنسین ها را نیز در مسیر افکار خود قرار می دادند ... دیدن ادامه ›› و نظرات آن ها را بی کم و کاست لحاظ می کردند اشتاین به منظور شرکت دادن افراد بیشتری در دموکراسی نوپای خود بعد از اجرا جلسات بحث و گفت و گو برگزار می کرد و از این طریق تماشاگران را ترغیب می کرد که در فرایند تولید نمایش شرکت کنند بعد از مدتی معلوم شد دادن حق مساوی به کارگردان ها و تکنسین ها در تصمیم گیری های حیاتی کمپانی اشتباه بزرگی بوده است اشتاین از تمرین دموکراسی دست کشید سرخوردگی او در قالب گرایش افراطی به ایدعولوژی مخالف بروز کرد یعنی دلتنگی برای تآتر بورژوازی . وی گفت : تآتر ابزار تحقق ایدعولوژی طبقه کارگر نیست تحقق این امر تنها از طریق مبارزه سیاسی واقعی امکان پذیر است که ابزار آن کلام و نوشتن و تصویر است اشتاین به دفعات تاکید کرده است که انقلاب های سوسیالیستی به بهترین شکل در صحنه زندگی واقعی ظاهر می شود نه صحنه ی تآتر. از طرفی تآتر مجرای مناسبی برای انقلاب نبود و از طرفی محدود ساختن تآتر به متن های انقلابی با موازین تآتر هم خوانی نداشت اشتاین مانند افراد از دین بازگشته با شور حرارت درباره ی اجرای خود از پرگینت از ایبسن گفت ( می خواهم با استفاده از این اثر درک جدیدی از ریشه های بورژوازی خودمان را گسترش دهم ) علا رغم خشم اشتاین نسبت به ایدعولوژی سابقش بین این اثر و آثار قبلیش به لحاظ فنی شباهت های زیادی وجود داشت . در نظر بعضی اشتاین اصول خود را زیر پا گذاشته بود ودر نظر بعضی دیگر توانسته بود از سنگینی بار اعتقادات گذسته اش رهایی یابد و با گذشت زمان به کارگردانی با اندیشه و مستقل تبدیل شود